کتاب «روابط» فرضیات نگاه کلیشه ای از رابطه ای عاشقانه و خود عشق را به چالش می کشد. این کتاب نشان می دهد که چگونه می توان نگرش های جدیدی ایجاد کرد که بتواند به یک دیدگاه روانشناختی بالغ از عشق منجر شود:
اینکه اشکالی ندارد عشق و رابطه جنسی همیشه با هم نباشند
اینکه بحث درمورد پول در اوایل رابطه ، به روشی جدی ، خیانت به عشق نیست.
درک اینکه ما نسبتا معیوب هستیم ، و شریک زندگی ما نیز ممکن است نقض هایی داشته باشد ، برای یک زن و شوهر بسیار سودمند است
این راهنمای نوآورانه پر از مثالهای کاربردی در زندگی واقعی ، و سرگرم کننده با طنز و حکایت فرهنگی ، راه را برای آینده ای جدید و درخشان برای عشق هموار می کند.
دوباتن در نقد جدی خود به رهیافت رمانتیک از عشق، به این مورد اشاره می کند که در دوره رمانتیک بخش انتزاعی رابطه عاشقانه پررنگ شد و بخش انضمامی آن به حاشیه رفت.
بخشی از این دلیل به این خاطر است که وقتی نویسندگان رمانتیک مشکلات روابط موجود در آثارشان را جستجو می کردند ، هرگز در مورد مسائل روزمره صحبت نمی کردند. آنها تمایل داشتند که توجهات را به موضوعات مهم اما کاملا محدود جلب کنند. الکساندر پوشکین ، شاعر بزرگ روس ، عشق بی بدیل را در یوجین اونگین ترسیم کرد. گوستاو فلوبر دلزدگی و خیانت را در مادام بوواری بررسی کرد. جین آستین کاملا توجه داشت که چگونه اختلاف در موقعیت اجتماعی می تواند موانعی در برابر رضایت زن و شوهر ایجاد کند. در ایتالیا ، پر خواننده ترین رمان قرن نوزدهم - نامزد آلساندرو مانزونی - درباره چگونگی فساد سیاسی و وقایع بزرگ تاریخی می تواند یک رابطه را تحت تأثیر قرار دهد، بحث می کند. تمام نویسندگان بزرگ رمانتیک - به طرق مختلف - به شدت علاقه مند به مسائل بزرگ و فراروزمره عشق بودند و نه حواشی و مسائل پیش پا افتاده زندگی و یک رابطه.
اما نویسنده در این کتاب مارا با بخش انضمامی و کاربردی یک رابطه آشنا می کند و سعی دارد تنش های معمول ما را در زندگی روزمره کم کند.
گفت وگو، معمولا در مرکز یک رابطهٔ موفق قرار دارد، به عبارت بهتر، مبادلهٔ افکار از طریق کلام، قلب طپنده و زندگی بخش روابط پایا و گرم است. اما فرهنگ ما، اغلب تصویر تحریف شده ای از این مفهوم ارائه می دهد. از ما انتظار می رود که طرز فکری بر مبنای مکتب رمانتیک ها داشته باشیم، همان فرضیه ای که باور دارد دو شریک زندگی به شکل ایده آل و غریزی یکدیگر را بدون رد و بدل کردن حتی کلامی به خوبی درک می کنند و نیازی به گفتگو و مبادلهٔ کلامی نبوده و نخواهد بود و همهٔ گفتگوهائی که بین دو سوی یک رابطه به خوبی و خوشی ختم می شود را ناگهانی و اتفاقی می دانند. وضع قوانین، تهیهٔ جزوه، تدوین رساله یا برگزاری کلاس دربارهٔ اینکه «چطور با شریک زندگی خود حرف بزنیم» موضوعی سرد، حاشیه ای و با آب و تاب یعنی زائد و کمی لوکس به نظر می رسد. اما حقیقت این است که کمک و یاری و همراهی اش در این زمینه بسیار عادی و طبیعی است. معمولا وقتی که مسائل مهمی مطرح می شود، ما اخم کرده و با اوقات تلخی سکوت می کنیم، در مورد موضوعات حاشیه ای صحبت می کنیم، یا از موضوع اصلی خارج می شویم. یکی از نشانه های بسیار بدخیم مشکل ما به هنگام گفتگو و صحبت کردن با کسی که رابطه داریم، تمایل و کشش ما به قهر کردن و قطع رابطه است. در اصل و واقعیت قضیه، قهر کردن و حرکت به سمت کاهش سطح روابط، نوعی خشم و عصبانیت شدید را نمایش می دهد که در آن، بروز و ظهور ندادن مسئله ای که از آن عصبانی هستیم، به عنوان محور قرار گرفته و تمایل زیادی به مکتوم ماندن داریم: یعنی فرد دو وجه را از کنار کشیدن و دوری کردن یا «قهر کردن» را همزمان دنبال می کند، هم در عین ناامیدی می خواهد که درک شود و با این حال، تصمیم گرفته که مشکل خود را توضیح نداده و موضوع را روشن نکند. این اتفاق یعنی «قهر کردن» در زندگی ما به کرات و در اغلب اوقات دیده می شود، و به ما می گوید و در واقع اخطار می دهد که بحث و گفتگوی خوب و مناسب در روابط دو سویهٔ زندگی ما، نه تنها ساده و طبیعی نیست، بلکه می تواند امری بسیار دشوار، فرساینده و مرکز زایش مشکلات بعدی باشد.
مطالعه ی فلسفه به منظور درک چگونگی تکامل ذهن و اندیشه ی بشر در طول زمان، اهمیت بسیاری دارد
از رسانهها گرفته تا زندگی روزمره، هنوز هم عشق یکی از مهمترین موضوعات مورد بحث است. عشق به عنوان یکی از بهترین احساسات روز زمین توصیف میشود، چیزی که خیلی از انسانها نمیتوانند بدون آن زندگی کنند.
آلن دوباتن، فیلسوف و نویسنده ی سوئیسی-انگلیسی همواره به دنبال پاسخی برای مهمترین پرسش های زندگی انسان بوده است.
اگر همیشه با دیده ی شک و تردید به رمان های عاشقانه و طرفداران آن نگریسته اید و علت محبوب بودن این ژانر، کنجکاوی تان را برانگیخته است، با این مقاله همراه شوید