رمانی مسحورکننده نوشته ی یکی از بهترین نویسندگان جوان جهان.
این اثر در زمره ی بهترین آثار یوشیموتو قرار می گیرد.
شعرگونه، قابل درک و دلربا.
زمانی که متوجه می شوی عاشق شدی، عشق قبلا در تو اتفاق افتاده بوده است؛ اینگونه عمل می کند، و هر چه قدر هم که سن و سالت بالاتر برود، تغییری در آن ایجاد نمی شود. به جز این که می توان آن را به دو گونه ی کاملا متفاوت تقسیم کرد: عشقی که پایانی در افق آن دیده می شود و عشقی که پایانی ندارد.
هر بار به چشمانش نگاه می کنم، فقط می خواهم بستنی یا هرچه در دست دارم را به صورتش بمالم. تا این اندازه از او خوشم می آید.
این جهان ما، پر است از وداع ها و خداحافظی هایی با انواع و اقسام مختلف، مثل آسمان بعد از ظهر که هر لحظه خود را دوباره از نو می سازد-و من نمی خواستم حتی یک لحظه را فراموش کنم.