کتاب تفاوت ظریف اثری از فوتبالیست مشهور، فیلیپ لام است. او در کتاب تفاوت ظریف، به این سوال پاسخ داده است: چگونه میتوان در فوتبال مدرن به بازیکن بزرگی تبدیل شد؟ کتاب تفاوت ظریف را با ترجمهی سید امین ابطحی بخوانید و با زندگی حرفهای ورزشکاران فوتبال آشنا شوید.
فیلیپ لام در کتاب تفاوت ظریف، دربارهی جزئیاتی صحبت میکند که در نحوهی پیشرفت یک بازیکن حرفهای در دنیای فوتبال نقشی تعیینکننده دارد. در حقیقت فیلیپ لام میخواهد به این سوال پاسخ دهد که چگونه میتوان در فوتبال مدرن به بازیکن بزرگی تبدیل شد. در ابتدای هر فصل او به نکاتی اشاره کرده است که اهمیت خاصی داشتهاند و به تمام مخاطبان برای درک بهتر فوتبال کمک میکند. او همچنین از دوران کلیدی فوتبالی خودش هم صحبت میکند. کتاب تفاوت ظریف در حقیقت تصویری از شغل یک بازیکن حرفهای فوتبال ترسیم میکند و دیدگاه خودش نسبت به این شغل را هم بیان میکند.
با مشاورم تماس می گیرم. رومان به من توصیه می کند که قرار ملاقاتی با باشگاه بایرن مونیخ بگذاریم. باشگاه موافق انتقال قرضی ام به باشگاه اشتوتگارت است. راهی اشتوتگارت می شویم. فلیکس ماگات سرمربی باهوش و بی اندازه مهربانی است. می گوید که مرا برای بازی در سمت راست خط دفاعی می خواهد، در پستی که در اختیار آندراس هینکل، بازیکن تیم ملی آلمان یا همان به اصطلاح مانشافت است. به عقیدهٔ ماگات می توانم در سمت راست خط میانی هم بازی کنم. یا اینکه هینکل در خط میانی قرار گیرد و من پشت او در خط دفاعی به میدان روم. می خواهم فقط بازی کنم و موضوع دیگری برایم مطرح نیست. به صورت مرتب بازی کردن در بوندسلیگا و در صورت امکان به عنوان بازیکن اصلی، رویای بازیکن نوزده ساله ای همانند من است. بعد از صحبت با ماگات به این نتیجه می رسم و مطمئن می شوم که او واقعا من را می خواهد و به طور مرتب بازی خواهم کرد. بعد از اینکه با رومان و والدینم صحبت کردم، به پیشنهاد فلیکس ماگات جواب مثبت می دهم. در اولین روز تمرین با بازیکنان اشتوتگارت باید به سمت تک تک آنها بروم و خودم را معرفی کنم. هیچ کس مرا نمی شناسد، البته به جزء چند بازیکن جوان که با آنها پیش از این در تیم ملی جوانان هم بازی بوده ام. «سلام، من فیلیپ لام هستم...، سلام من فیلیپ لام هستم...» حالا در رختکن کمد و صندلی و جایگاه مخصوص خودم را دارم، در سمت چپم تیمو هیلدبراند۹ که قبلا در تیم ملی هم بازی کرده، می نشیند و جایگاه سمت راستم متعلق به سیلویو مایسنر است. من می توانم شماره پیراهنم را انتخاب کنم و شماره ۲۱ را بر می دارم. در رختکن برخوردها خشک است. یک نفر از من در مورد حال و هوای رختکن می پرسد و از آن ابراز رضایت می کنم، چیز دیگری به ذهنم نمی رسد. اما در زمین تمرین استرس و نگرانی از من دور می شود، می دانم که می توانم فوتبال بازی کنم و می خواهم بدانم که آیا از توان رقابت با بازیکنان باتجربه برخوردار هستم یا نه. تمرین بسیار سنگین و جدی است. تیم اصلی در یک بازی تمرینی مقابل تیم ذخیره ها قرار می گیرد. در تیم ذخیره ها بازی می کنم. مدتی طول می کشد که تا شرایط خودم را با بازی وفق دهم، اما صدای مربی را می شنوم که فریاد می زند: «فیلیپ».
عاشق آلمان هستم