پرمایه و آشکارکننده.
تصویری شگفت انگیز از ذهن موراکامی و این که او چگونه جادویش را بر روی کاغذ به کار می گیرد.
مثل همیشه، موراکامی از نثر هنرمندانه و درخشان خود به شکلی مثبت و موثر بهره می گیرد.
گفتاری حکیمانه داریم با این مضمون: «نجیب زاده ی واقعی کسی است که از زنانی که زمانی با او بوده اند و یا مالیات هایی که پرداخت کرده است، سخنی به میان نیاورد.» البته، راستش را بخواهید این گفته واقعیت ندارد، دروغی است که من خود آن را بافته ام و به همین جهت از شما عذر می خواهم! ولی اگر واقعا قرار بود چنین گفتاری بر زبان جاری شود، به نظر من شرط دیگر باید آن می بود که نجیب زاده از کارهایی که جهت حفظ سلامتی و تندرستی اش انجام می دهد، هیچ حرفی به میان نیاورد.
میک جگر زمانی با تفاخر گفته بود: «ترجیح می دهم بمیرم تا آن که در چهل و پنج سالگی هنوز ترانه ی «رضایت» را بخوانم.» البته می دانم که او الان شصت سالگی را رد کرده و هنوز دارد همان ترانه را می خواند، ولی در آن زمان هم اگر عده ای به این حرف او خندیدند، من جزو آن ها نبودم. میک جگر در جوانی، تصوری از چهل و پنج سالگی خود نداشته است و من هم مثل او بودم. آیا حالا من باید به او بخندم؟ حق ندارم. تنها شانسی که من آورده ام این بوده که خواننده ی جوان راک نبوده ام. حرف های احمقانه ی مرا در جوانی کسی به یاد ندارد تا آن ها را دوباره تحویلم دهد.
میان اطمینان نا به جا و غرور به جا، فاصله ای است به نازکی برگ گل...
این تکنیک که با نام «آینه داری» نیز شناخته می شود، در صورت استفاده ی درست و مناسب، روشی عالی برای خلق تعلیق و تنش دراماتیک در مخاطبین است.
«زاویه ی دید»، داستان ها را به آثاری جدید تبدیل می کند و نشان می دهد ما به جای نیاز داشتن به مجموعه ای جدید از رویدادها، فقط به شیوه ای جدید برای نگاه کردن به آن ها نیاز داریم.
نوشتن یک داستان، مانند ساختن یک خانه است: ممکن است تمام ابزار و ایده های مورد نیاز را در اختیار داشته باشید، اما اگر پِی و و بنیان اثر محکم نباشد، حتی زیباترین سازه ها نیز دوامی نخواهند داشت.
در این مطلب می خواهیم با برخی از بزرگترین نویسندگان ژاپنی بیشتر آشنا شویم
ادبیات این سرزمین بسیار وسیع، نمایانگر وجوه مختلفی از زندگی مردم ژاپن، ابزاری برای قدردانی از سنت ها و همدلی آن ها با طبیعت است
خواندن زندگینامه افراد موفق و حتی افراد غیر موفق برای همه ما لازم است. اما واقعا چه فایده مهمی برای ما دارد؟
در دست گرفتن جایزه نوبل ادبیات برای همه نویسندگان یک آرزو و رویا است. اما این رویا برای همه محقق نشد.
هاروکی موراکامی چهارده رمان و چندین داستان کوتاه دارد و بدون تردید می توان او را یکی از مشهورترین نویسنده های معاصر جهان در نظر گرفت.
موراکامی تا به حال بیش از 30 کتاب نوشته، چندین و چند جایزه ی معتبر را از آن خود کرده و آثارش به 50 زبان مختلف ترجمه شده است. او را همچنین می توان محبوب ترین نویسنده ی حال حاضر دنیا برشمرد
بی نظیر
بسیار عالی و جذاب
موراکامی رو دوست دارم، چون شبیه هیچ نویسندهی دیگه ای نیست. شیوهی نوشتنش، سبک زندگی کردنش و حتی طرز نگاهش به مشکلات و گذر زندگی، منحصر به فرد خودشه. این کتاب فرصت خوبی بود تا بهتر و بیشتر با این نویسندهی دوست داشتنی آشنا بشم.
کتاب لذت بخشی بود برای من. (من از آدم هایی هستمکه تنهایی را دوست دارند. صریحتر بگویم: من تنهایی را رنجآور نمیدانم. هر روز یکی دو ساعت از وقتم صرف دویدن میشود بی آنکه کلمهای با کسی حرف بزنم.، و چهار پنج ساعت را نیز پشت میز تحریرم میگذرانم و هیچ یک از این دو کار نه برایم دشوار است نه کسالت بار. از همان نوجوانی گرایش به گوشه نشینی داشتم، زمانی که اگر قرار به انتخاب کردن بود، ترجیح میدادم کتاب بخوانم و یا به موسیقی گوش بدهم تا انکه با کسی همراه شوم. )
در این کتاب نویسنده به روایت خاطراتش از دویدن و تاثیر دویدن بر نویسندگی اش میپردازه. اگر کتابهای موراکامی را خوانده باشید، خواندن این کتاب نیز بسیار لذت بخش هست.