شرحی آشکارکننده از زندگی نرودا.
درخشان.
شرح حالی کلاسیک و عمیقا تکان دهنده.
زندگی من، هزارتکه ای است از تمامی زندگی های یک شاعر.
از آنچه بر این کاغذها جا می گذارم، چون انگورچینی پاییزی تاکستان ها، برگ هایی زرد خواهند ماند که در مسیر مرگ اند و انگورهایی که جانی تازه در شراب مقدس می گیرند.
آنچه که خاطره نویس به یاد می آورد با آنچه شاعر بازآفرینی می کند، یکی نیست. خاطره نویس شاید کمتر زیسته باشد اما از رخدادها عکس گرفته است و آن ها را با توجهی خاص به جزئیات بازآفرینی می کند. شاعر اما در گالری پر از اشباح را در برابرمان می گشاید که ارواح در آن با تاریک روشن های زمان خود می رقصند.
«زاویه ی دید»، داستان ها را به آثاری جدید تبدیل می کند و نشان می دهد ما به جای نیاز داشتن به مجموعه ای جدید از رویدادها، فقط به شیوه ای جدید برای نگاه کردن به آن ها نیاز داریم.
نوشتن یک داستان، مانند ساختن یک خانه است: ممکن است تمام ابزار و ایده های مورد نیاز را در اختیار داشته باشید، اما اگر پِی و و بنیان اثر محکم نباشد، حتی زیباترین سازه ها نیز دوامی نخواهند داشت.
برخی از محبوب ترین و پرفروش ترین نویسندگان در دنیای ادبیات، تمام مسیر حرفه ای خود را با به کارگیری هویت هایی جایگزین خلق کرده اند.
بیش از هر ژانر و سبک دیگر، این «رئالیسم جادویی» بود که دوران شکوفایی «ادبیات آمریکای لاتین» را در قرن بیستم تعریف کرد
خواندن زندگینامه افراد موفق و حتی افراد غیر موفق برای همه ما لازم است. اما واقعا چه فایده مهمی برای ما دارد؟
نرودا، شاعری است که تا آخرین لحظات زندگی اش از عشق سرود
بسیار کتاب بیخود بود و هیچی ازش نفهمیدم
بسیار زیبا بود متشکرم