1. خانه
  2. /
  3. کتاب دعبل و زلفا

کتاب دعبل و زلفا

نویسنده: مظفر سالاری
2 از 1 رأی

کتاب دعبل و زلفا

Dabal and Zolpha
٪10
130000
117000
معرفی کتاب دعبل و زلفا
دعبل خزاعی از مشهورترین شاعران و مدیحه سرایان اهل بیت بود که در زمان خلافای عباسی طی قرن دوم و سوم هجری می زیست. کتاب دعبل و زلفا نوشته ی محمد مظفریT ماجرای عاشقانه ی میان دعبل و همسرش زلفا را روایت می کند. اما این کتاب خود را محدود به عشق میان آن دو نمی کند بلکه در کنار آن ، سعی می کند شرایط اجتماعی سیاسی آن دوره را بازسازی کند، یعنی نویسنده هم تخیل خود را به کار گرفته است و هم از تاریخ بهره برده است تا رمانی تاریخی داستانی پدید آورد. با جلو رفتن رمان نویسنده که خود شخصیتی مذهبی است و خود اثر نیز رنگ و بوی مذهبی دارد، می کوشد مسائل اعتقادی و دینی را تا آنجا که ممکن است در بافت داستان تشریح کند. این کتاب امکان آشنایی با دوستان و دشمنان اهل بیت در دوره ی مورد نظر را نیز فراهم می کند و اطلاعات خوبی در باره ی هر کدام به دست می دهد.
کتاب سه شخصیت اصلی دارد دلفا، دعبل و طبیب، و با جلورفتن داستان هر یک از این شخصیت ها متاثر از کرامات و عشق اهل بیت مسیر تکامل خود را طی می کنند.
درباره مظفر سالاری
درباره مظفر سالاری
مظفر سالاری متولد سال ۱۳۴۱ در یزد است، شهر بادگیرها، شهری که در شب­‌های پرستاره‌اش هر ستاره قصه‌ای می‌شود قصه‌ای به شیرینی شیرینی‌های معروف یزد. خودش می‌­گوید از دوم دبستان که با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آشنا شد عشق به ادبیات هم دروجودش روشن شد و باعث شد دوست داشته باشد روزی بنویسد اما بعد از این‌که دیپلم گرفت و وارد حوزه­‌ی علمیه شد همکاریش با نشریات کودک و نوجوان جدی‌تر شد. وقتی به قم رفت به کتاب‌خانه‌­ی بزرگ شهر رفت و خواست که کتاب‌ها را مجانی برایشان فهرست کند به شرطی که فقط در کتاب‌خانه کتاب بخواند مسئولان کتاب‌خانه جلوی فعالیتش را نگرفتند و این‌گونه بودکه اوقاتش را در بین کتاب‌­ها گذراند. آقای سالاری که ترجیح خود را نوشتن برای کودکان و نوجوانان می‌­داند از بچگی کار نویسندگی خود را از  نوشتن انشا برای دوستان و نوشتن خلاصه‌­ی کتاب‌هایی که می‌­خوانده شروع کرده اما کتاب صوتی محبوب و معروفش با نام «رویای نیمه شب» بیشتر یک کتاب خانوادگی محسوب می‌شود و نمی­‌توان آن را صرفا در دسته کتاب‌­های کودک و نوجوان قرار داد. مظفر سالاری برای کتاب « نیمه شبی درحله » درسال ۸۳ نامزد ﮐﺘﺎب ﺳﺎل جمهوری اﺳﻼﻣﯽ و ﺑﺮﮔﺰﯾﺪه ﮐﺘﺎب ﺳﺎل وﻻﯾﺖ و همچنین برگزیده ﮐﺘﺎب ﺳﺎل ﺳﻼم ﺑﭽﻪ­ها وپوپک شد. بارها داور ﮐﺘﺎب ﺳﺎل ﺑﻮده و ﺑﺎ ﻋﻨﺎوﯾﻦ ﮐﺎرﺷﻨﺎس، ﻋﻀﻮ هیئت ﻋﻠﻤﯽ، ﻣﺸﺎور و ﻣﺪﯾﺮ در اﻣﻮر ادﺑﯽ و هنری دﻋﻮت ﺑﻪ ھﻤﮑﺎری ﺷﺪ. ﺑﻪ دﻟﯿﻞ ﺧﺪﻣﺎت ﻓﺮهنگی و ﺗﻮﻟﯿﺪ و ﺗﺪرﯾﺲ داﺳﺘﺎن، طﯽ ﺳﺎل‌ها، در دهمین ﮐﻨﮕﺮه ﺷﻌﺮ وﻗﺼﻪ طﻼب ، ﺑﺮﮔﺰﯾﺪه وﯾﮋه ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪه است. از ﺳﺎل ۸۳ ﺑﺎ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﺷﻮرای ﻓﺮهنگ ﻋﻤﻮﻣﯽ و ﺣﮑﻢ وزﯾﺮ ﻓﺮھﻨﮓ و ارﺷﺎد ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻋﻀﻮ هیئت ﻧﻈﺎرت ﺑﺮ ﮐﺘﺎب ﮐﻮدک و ﻧﻮﺟﻮان، در ﺗﺪوﯾﻦ آﯾﯿﻦ ﻧﺎﻣﻪ ﻧﻈﺎرت، ھﻤﮑﺎری ﻣﻮﺛﺮ داﺷﺘﻪ است. ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﺟﻠﺪ از ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﭘﻨﺞ ﺟﻠﺪی داﺳﺘﺎن ﻧﻮﯾﺴﯽ ﻗﺪم ﺑﻪ ﻗﺪم ﺑﺎ ﻧﺎم «ﮔﺸﺎﯾﺶ داﺳﺘﺎن» در ﺳﺎل ۸۳ ازمظفر سالاری ﺑﻪ ﭼﺎپ رﺳﯿﺪ و ﻣﻮرد اﺳﺘﻘﺒﺎل ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺖ . در ﮐﻨﺎر ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﺖ­هایی ﭼﻮن ﻣﻌﺎوﻧﺖ ﻓﺮهنگی هنری دﻓﺘﺮ ﺗﺒﻠﯿﻐﺎت، ﺳﺮ دﺑﯿﺮی ﻓﺼ‌ﻠ‌‌ﻨ‌ﺎﻣﻪ «آﻓﺮﯾﻨﻪ» را ﻧﯿﺰ ﺑﻪ عهده  دارد و ﺑﻪ ﺗﺮﺟﻤﻪ و ﺗﻔﺴﯿﺮ ﻗﺮآن ﺑﺮای ﺑﭽﻪ­ها و ﻧﮕﺎرش داﯾﺮة اﻟﻤﻌﺎرف ﻣﻮﺿﻮﻋﯽ ﻗﺮآن ﺑﺮای اﯾﺸﺎن ﻧﯿﺰ ﻣﯽاندیشد. مظفری نخستین رمان را در دوره­‌ی راهنمایی و تحت تاثیر نوشته‌های «چارلز دیکنز» نوشت ونام آن را «سفرنامه‌­ی الیزابت » گذاشت. این کتاب درباره‌­ی دختری است که ازانگلیس با کشتی به استرالیا می‌رود. درسال‌های جنگ ایران و عراق مظفری نیز مثل بسیاری از هم­ نسل­‌هایش به جنگ رفت در جبهه‌‌­های جنگ خاطراتش را می‌نوشت و برای بچه‌­ها چاپ می‌­کرد به گفته‌­ی خودش : یک ­دنیا نامه برای خودم و دیگران می­‌نوشتم و جبهه را روی کاغذ می‌­آوردم. او نخستین روحانی فیلمنامه نویس کشور است و در سال ۱۳۷۵ فیلمنامه‌ای با مضمون دینی تدوین نمود که در آن زمان نمره "الف" آثار سینمایی را از آن خود کرد.
وی همچنین کتاب "قایق راندن به اقیانوس" را در شرح سفر سال ۱۳۸۶ رهبر معظم انقلاب اسلامی به استان یزد تالیف کرد.
قسمت هایی از کتاب دعبل و زلفا

گفتی سلما؟ نامش این است؟ ـ به یکی که خدمتش را می کند گفته است مرا سلما صدا کنید. حدس من آن است که نام واقعی اش نباشد. دعبل نتوانست لبخند نزند. زلفا نام انتخابی او را برگزیده بود. ـ کسی آزارش نمی دهد؟ ـ همه دوستش دارند. موصلی می گوید سلما همانند مریم عذرا، پاک دامن و عفیف است. گفته است هر کس او را آزار دهد، تنبیه می شود. یک بار وقتی به او غذا می خوراندند، موصلی را دیدم که گوشه ی اتاق ایستاده بود و می گریست. مرد نازک دلی ست؛ ولی عزمش را جزم کرده که از سلما، فتنه انگیزی شهرآشوب بسازد و چشمان هارون را خیره کند! پیرمرد مجبور است همیشه معجزه ای در آستین داشته باشد تا خلیفه به رقیب او، ابن جامع گرایش پیدا نکند. به گفته ی بقراط، طبیعت، جایگاه تنازع و تزاحم است. موصلی می گوید سلما صدایی شش دانگ و استثنایی دارد. این را از زیر و بم صدایش موقع حرف زدن فهمیده است. پیرمرد دلش به همین چیزها خوش است!

دعبل رفت تا کنار زلفا بنشیند.زلفا برایش جا باز کرد.دعبل که نشست هر دو سرهایشان را به هم تکیه دادند و دیگر حرفی نزدند. طبیب(ابن سیار) در باغ قدم میزد.یکی زمزمه ای داشت و گریه می کرد.دعبل آنجا بود.چشمانش قرمز بود.ابن سیار را که دید با دستار اشک خود را پاک کرد و گفت:کار از شیدایی گذشت و به شوریدگی رسید.دلم آتش است طبیب! چه مرهمی برای دل ریش ریش داری؟ طبیبم(زلفا)بیمار است. چشمانی که آسمانم بود و ستاره و ماه را در آن می دیدم ابری است. نمی شود نسیم خنکی از خراسان بوزد تا ابرها کنار روند و باز شاعر بتواند عکس خود را در دو جام جهان نما ببیند؟ ابن سیار گفت: من در قرآن خوانده ام که یوسف به برادرانش گفت پیراهنم را برای پدرم ببرید تا آن را روی چشمانش بگذارد و بینایی اش را دوباره بدست آورد. من که باورش برایم سخت است. زیباست، اما واقعیت ندارد... دعبل مانند برق زده ها از جا پرید و گریان ابن سیار را در آغوش کشید و گفت: چرا خودم نفهمیدم...؟؟؟ شب ، آستین سپید امام را روی چشمان زلفا گذاشت و گفت: سعی کن امشب را راحت بخوابی... گرگ و میش صبح بود که دعبل سراسیمه و شمع در دست اهل خانه را بیدار کرد و وارد اتاق نورانی زلفا شدند. زلفا به آرامی پوشیه ی سفید رنگش را بالا زد و چشمانش را گشود. آه از نهاد همه برخاست...ابن سیار دستار از سر کشید و زانو زد. زیباترین چشمانی که در عمرش دیده بود در کمال سلامت و تلالو به او نگاه می کرد. هیچ نشانی از جراحت و بیماری در آن ها نبود....

مقالات مرتبط با کتاب دعبل و زلفا
5 دلیل برای خواندن رمان‌های عاشقانه‌‌ و تأثیر آن بر زندگی
5 دلیل برای خواندن رمان‌های عاشقانه‌‌ و تأثیر آن بر زندگی
ادامه مقاله
نظر کاربران در مورد "کتاب دعبل و زلفا"
5 نظر تا این لحظه ثبت شده است

واقعااا این کتاب رو دوست داشتم داستان جذاب و پر کششی داشت به نویسنده‌ی محترم بابت قلم جذابشون تبریک میگم استعداد و ذوق ادبی ایشون رو از بابت توصیفهای زیبایی که از اتفاقات ریز و درشت داستان داشتند تحسین میکنم. امیدوارم مشابه کتاب رویای نیمه شب و دعبل خزاعی؛ یک کتاب نیز درباره‌ی مادر امام زمان حضرت نرجس خاتون و چگونگی آشنایی و ازدواج ایشون با امام حسن عسکری(ع) و ولادت حضرت حجت (عج) بنویسند. و در انتها به قربان مظلومیت بی حد و اندازه و دل شکسته‌ی امام موسی بن جعفر (ع)و قلب سرشار از مهر و محبت امام مهربانم علی بن موسی الرضا(ع). واقعا جگرم سوخت از شدت خفقان و ظلمی که به ائمه‌ی ما در طول حکومت حاکمان ستمگر و خونخواری چون هارون و مامون روا داشته شد. این کتاب رو از دست ندید دوستان هر چی به انتهاش نزدیک‌تر میشید دل نشین‌تر و قشنگ‌تر میشه .

1401/11/26 | توسطمریم خدابنده لو
1
|

به عمرم کتاب‌های زیباتراز دعبل و زلفا و رویای نیمه شب نخونده بودم واقعا عالیه

1401/10/30 | توسطکاربر سایت
3
|
پاسخ ها

کتاب چایت را من شیرین می‌کنم رو هم بخون اونم خیلی عالیه حتی به نظر من از رویای نمیه شب هم قشنگ تره

1402/02/08|توسطکاربر سایت
2

یا امام رضا خودت چشم‌ها و دل‌های ما را شفا بده. همانگونه که دل دعبل، و چشمان زلفا را به نور خودت روشن کردی.

1401/07/08 | توسطزهرا
7
|

ببخشید پی دی اف کتاب رو ندارین؟

1400/01/02 | توسطکاربر سایت
3
|

کتاب بسیار خوبیست اشاره ای ست به مظلومیت امامان شیعه

1398/12/09 | توسطکاربر سایت
2
|