کتاب «غنا، آشوب و صورت»، نمایشنامهای اثر گئورگ لوکاچ است که گفتوگوی میان سه دانشجوی رشتهی زبان و ادبیات را روایت میکند. آنها دو پسر و یک دختر هستند و درگیر بحثی دربارهی لارنس استرن و کتاب او به نام «تریسترام شندی» میشوند. استرن یکی از معروفترین نویسندگان انگلیسی-ایرلندی است که زندگی پرفرازونشیبی تجربهکرده است و تفکرات او، دستمایهی نگارش این کتاب شده است. نمایشنامهی «غنا، آشوب و صورت»، بخشی است از کتاب «جان و صورت» اثر گئورگ لوکاچ که در ۱۰ جستار، به بررسی نقد ادبی و زیباییشناسی در مورد ادبیات نمایشی میپردازد. لوکاچ جستار نهم کتاب را در قالب نمایشنامهای نوشته (در سال ۱۹۰۹) که سه شخصیت بیشتر ندارد و صحنهی آن هم ثابت است. بحث را دو دانشجوی پسر پیش میبرند و دانشجوی دختر بیشتر نظارهگر و شنونده است. درواقع، این نمایشنامهای است دربارهی رمان و ادبیات، یا شاید بشود گفت «فرانمایش» - به سیاق فراداستان و فرااخلاق و امثال آن.
گئورگ لوکاچ (Georg Lukács، زادهی ۱۸۸۵ - درگذشته ۱۹۷۱) فیلسوف، نویسنده، منتقد ادبی و تئوریسین و مبارز کمونیست مجار، کمیسر فرهنگ و آموزش در جمهوری شورایی مجارستان در ۱۹۱۹ و از سران انقلاب ۱۹۵۶ مجارستان بود. از لوکاچ آثاری در زمینهی تئوری مارکسیستی زیباییشناسی که با کنترل سیاسی هنرمندان مخالف بود، دفاع از انسانیت و تشریح مفهوم ازخودبیگانگی برجای مانده است. او یکی از بنیانگذاران مارکسیسم غربی بود و در ۱۳ آوریل ۱۸۸۵ در بوداپست، در خانوادهای بانکدار و موفق متولد شد.
کتاب غنا، آشوب و صورت