باتای معتقد بود که همه چیز به کارکرد میل و مرگ در تمایلات جنسی مربوط می شود، اما او همچنین معتقد بود که شعر محصول «نفرت» (و سایر احساسات شدید) نیز هست. شعر باتای قطعا شعر یک فیلسوف است، اما شعری است با وسواس شهوانی و غالبا حاشیهای که اغلب مرزهای زشت بودن یا نبودن را جابجا میکند.
باتای (1897-1962)، منتقد، ویراستار و رماننویس آوانگارد فرانسوی، بیشتر به خاطر رمانهای تحریکآمیز «شهوانی» و نظریههای فلسفی نامتعارف شهرت دارد. شعر نادیده گرفته او که در اینجا برای اولین بار به انگلیسی ترجمه شده است، تصاویر مذهبی و اسکاتولوژیک را در هم می آمیزد. جهان بی ایمان، مشتاق آزادی اندیشه بدون «محدودیت اخلاقی و اجتماعی». دنیای باتای دنیایی است که در آن عشق و اشتیاق مانعی برای گشایش ذهن هستند. باتای در زمان حیاتش نسبتا نادیده گرفته شد و معاصرانی مانند ژان پل سارتر به عنوان مدافع عرفان مورد تحقیر قرار گرفت، اما پس از مرگش تأثیر قابلتوجهی بر نویسندگان گذاشت. مانند میشل فوکو، فیلیپ سولرز و ژاک دریدا که همگی وابسته به مجله تل کوئل بودند. تأثیر او به صراحت در آثار پدیدارشناختی ژان لوک نانسی احساس می شود، اما همچنین برای کارهای ژان بودریار، نظریه های روانکاوی ژاک لاکان، جولیا کریستوا و کارهای اخیر انسان شناسی از امثال مایکل تاوسیگ قابل توجه است.
کتاب فریاد مرگ