رمان آنجا خانه ی من نبود ، روایتگر داستان دختر جوانی به نام پوپک است که به علت فشار خانواده، اطرافیان، اجتماع، ترس از بالا رفتن سن و هراس از آینده، تنهایی و استیصال و تمایلش به عشق و ازدواج، از زندگی یکنواخت و خسته کنندهی خانهی پدری خود به تنگ آمده و با وساطت اطرافیان با مرد جوان، جذاب و عاقلی به نام کامبیز که وکیلی موفق و محترم است آشنا میشود. او عاشق میشود. چیزی که پوپک همیشه در انتظارش بود و آرزویش را داشت.
عشق، عشق و عشق…
ولی همهچیز همانطور که آرزو میکرد پیش نمیرود. او کمکم با سرنوشت مبهم و عجیبی مواجه میشود. زندگی به پوپک چیزهایی نشان میدهد که او حتی فکرش را هم نمیکرد…
کتاب آنجا خانه ی من نبود