1. خانه
  2. /
  3. کتاب سایه عشق

کتاب سایه عشق

3.6 از 1 رأی

کتاب سایه عشق

Sayeye Eshgh
انتشارات: طلایه
٪15
120000
102000
معرفی کتاب سایه عشق

گرمای هوا آزار دهنده بود. دلم می­خواست فقط هرچه زودتر خودم را به باد خنک کولر خانه برسانم. از دانشگاه بیرون آمدم و منتظر مژده شدم. امّا می­دانستم او به این زودی­ها نخواهد آمد و باید خودم اقدام کنم.

شماره موبایلش را گرفتم و طبق معمول مشغول بود. با بی‌حوصلگی به ماشین تکیه دادم و به در دانشگاه چشم دوختم… بعد از دقایقی نسبتا طولانی بالاخره سر و کله­اش پیدا شد. اشاره­ای به ساعت کردم و گفتم: مژده جان احیانا حیاط و انباری دانشگاه رو فراموش نکردی جارو کنی؟! به همه جا رسیدگی کردی دیگه، نه؟ یه وقت چیزی از قلم نیفتاده باشه­ها! می‌خوای برگرد دوباره یه‌چک بکن.

او کنایه­ام را نشنیده گرفت و بعد از لبخندی کوتاه گفت: به به… چه ماشین قشنگی. حیف نیست روز قشنگمون رو در کنار این ماشین، با غرغرهای تو خراب کنیم؟

من که منظورش را فهمیدم، خندیدم و گفـتم: خوشحـال نباش. ماشیـن رو واسه پیک­نیک و تفریح نیاوردم. پدر محترم اینو فقط داده که باهاش از دانشگاه بیام خونه تا گرما کمتر اذیتم کنه. همین!

ابرویی بالا انداخت و گفت: وای پس بهتره زود برم، اتوبوس الان می‌ره.

نگاهی به قیافه حق به جانبش انداختم و گفتم: خوب حالا، بخشیدمت. نیازی نیست با این حرف­ها حواسمو پرت کنی که یادم بره توی این هوای گرم، یه ربعه که منو منتظر گذاشتی و گوشیتم مشغوله و جواب نمی‌دی.

خنده­اش گرفت و گفت: ا… جدا؟ پس فهمیدی چیکار کردم.

اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب سایه عشق" ثبت می‌کند