زندگی در غبار، قصهی افسانهای نیست، قصهی قهرمانان بیاشتباه، اسطورههای بی انتها، انسانهای بیادعا!!
قصه، داستان روزهای آشناست، آدمهای پرخطا، انتخابهای اشتباه، انسانهای پرمدعا!!
قصه از آن گلی است. دختر نوجوانی اسیر نگاههای متحجر به جنس زن!!
قصهی کودک همسری است.
نوجوانی با آرزوهای بال بسته، همراه پیرمردی که غبار کهنگی بر افکارش نشسته، پا در خانه بخت مینهد!!
قصه، قصهی روزهای اسارت گلی در خانهی کلنگی شوهری است که خبری از قلب شکسته او نمیگیرد!!
کتاب زندگی در غبار