1. خانه
  2. /
  3. کتاب ماجراهای ماهی طلایی (4)

کتاب ماجراهای ماهی طلایی (4)

3.4 از 1 رأی

کتاب ماجراهای ماهی طلایی (4)

همه جا سبز و آبی است
The Golden Fish
٪15
29500
25075
درباره ابراهیم حسن بیگی
درباره ابراهیم حسن بیگی
وی به سال 1336 در یکی از روستاهای شهرستان گرگان متولد شد. او کلاس اول تا سوم را در دبستان «میرجرجانی» همان روستا و از چهارم ابتدایی تا دیپلم را در بندر ترکمن و گرگان به پایان رسانده است. حسن بیگی در سال 1359 در آموزش و پرورش استخدام می شود و پس از دو سال مدیر امور برنامه های رادیو گرگان می شود. سفر به کردستان در سال 1364، سرآغاز حرکت نوینی برای این نویسنده می شود. حاصل این سفر، دریافت حس و حالها و سوژه های داستانی خوبی برای وی می شود. بعدها این سوژه دستمایه بیشتر داستانهای کوتاه وی قرار می گیرد. حسن بیگی در سال 1364 وارد دانشگاه می شود و در رشته زبان و ادبیات فارسی (کارشناسی) به ادامه تحصیل می پردازد. وی در سال 1367 به دفتر انتشارات کمک آموزشی وزارت آموزش و پرورش منتقل می گردد تا به عنوان کارشناس بخش داستان انتشارات «مدرسه» مشغول به کار شود.سفرهای پی درپی، از کودکی تا به حال برای این نویسنده حاصل خوبی داشته است، که بسیاری از آثار او را می توان حاصل سفرها و آشنایی اش با مردم نقاط مختلف ایران دانست. گفتنی است وی تا به حال در مسابقات و جشنواره های متعددی شرکت کرده و موفق به کسب جوایزی هم شده است. کتاب «ریشه در اعماق» او در طی سالهای 1375، 1377، 1379 و 1381 به عنوان کتاب برگزیده 20 سال داستان نویسی انقلاب و دفاع مقدس انتخاب شده و جوایز متعددی کسب کرده است.دارای 40 اثر برگزیده در جشنواره های مختلف در ایران ازجمله جشنواره کتاب سال، کتاب فصل، کتاب دفاع مقدس، جشنواره شهید غنی پور، جشنواره کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، کتاب جهانی سال جمهوری اسلامی، کتاب سال تقریب مذاهب . جایزه هنری غدیرو... با کتاب های محمد، اشکانه، قدیس، صوفی و چراغ جادو، امیرحسین و چراغ جادو و...کتاب غنچه بر قالی او کتاب برگزیده سال 2000 از سوی کتابخانه ملی مونیخ المان است.
قسمت هایی از کتاب ماجراهای ماهی طلایی (4)

چند روزی بود که ماهی طلایی حرف های عجیب و غریبی می زد. مثلا می گفت: دوست دارد برود کنار ساحل بنشیند و به همه جا نگاه کند. کشتی ها را ببیند. ماهی گیرها را ببیند. پرنده های ماهی خوار را ببیند. خلاصه ببیند که دیگران بیرون از آب چگونه زندگی می کنند. دوستش ماهی نقره ای می گفت: چنین چیزی امکان ندارد. ماهی ها نمی توانند بیرون از آب زندگی کنند. اما ماهی طلایی گوش به این حرف ها نمی داد و گاهی به ساحل نزدیک می شد. به سختی سرش را از آب بیرون می آورد و به اطرافش نگاه می کرد، اما چیز زیادی نمی دید، تا این که یک روز اتفاق عجیبی افتاد. درست همان روزی که او و ماهی نقره ای داشتند نزدیک ساحل شنا می کردند...

اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب ماجراهای ماهی طلایی (4)" ثبت می‌کند