کتاب ماجراهای ماهی طلایی (5)

The Golden Fish
من با شما نمی آیم
کد کتاب : 117865
شابک : 978-6007325148
قطع : خشتی
تعداد صفحه : 24
سال انتشار شمسی : 1400
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 31 اردیبهشت
ابراهیم حسن بیگی
وی به سال 1336 در یکی از روستاهای شهرستان گرگان متولد شد. او کلاس اول تا سوم را در دبستان «میرجرجانی» همان روستا و از چهارم ابتدایی تا دیپلم را در بندر ترکمن و گرگان به پایان رسانده است. حسن بیگی در سال 1359 در آموزش و پرورش استخدام می شود و پس از دو سال مدیر امور برنامه های رادیو گرگان می شود. سفر به کردستان در سال 1364، سرآغاز حرکت نوینی برای این نویسنده می شود. حاصل این سفر، دریافت حس و حالها و سوژه های داستانی خوبی برای وی می شود. بعدها این سوژه دستمایه بیشتر داستانهای کوتاه و...
قسمت هایی از کتاب ماجراهای ماهی طلایی (5) (لذت متن)
آن روز ماهی طلایی رفت خانه ی پدربزرگش. پدربزرگ، یک ماهی بزرگ و پیر بود که باله هایش پولک های طلایی داشت، درست شبیه ماهی طلایی. آن روز پدربزرگ تنها نبود. یک ماهی بزرگ سیاه هم کنارش نشسته بود. پدربزرگ تا ماهی طلایی را دید، او را در آغوش گرفت و بوسید و گفت: چه عجب ! به فکر من افتادی نوه ی عزیزم. بعد رو به ماهی سیاه کرد و گفت : این نوه ی کوچولوی من است. بچه ی باهوش و زرنگی است. ماهی طلایی به ماهی سیاه نگاه کرد.