تعریف واحدی برای گفت وگو وجود ندارد و نظریه پردازان گفت وگو هر یک آن را از منظر ایدئولوژیکی خاصی و با رویکرد متفاوتی نگریسته اند. اگر بپذیریم که حقیقت متکثر است، باید پذیرفت تعریفی از گفت وگو که حامل حقیقت مطلق باشد، نمی تواند وجود داشته باشد. نظرات گوناگون در مورد گفت وگو درک انسان از آن را گام به گام اعتلا می بخشد.
پس بر مبنای تعریف بوهم از گفت وگو، این تعریف را پیشنهاد می کنم: گفت وگو عمل ارتباطی دو فرد، فرد با گروه یا چندین فرد با یکدیگر- به وسیله بیان و نوشته- است. این ارتباط از طریق جریان و انتقال ایده و معنا در درون یا بین افراد و در میان جمع در مورد موضوع مشترک به منظور مفاهمه و روشنگری جمعی در خصوص این موضوع در فضای مشترک رابطه ایجاد می شود.
برای نمونه، فروشنده و خریدار با هم مذاکره می کنند. بین دو رقیب سیاسی بیشتر مناظره یا مشاجره جریان می یابد. دوستانی که دغدغه جدی در مورد فهم موضوعات مشترک ندارند، با هم گپ می زنند. همین دوستان در پی دغدغه ای جدی به بحث یا گفت وگو سوق می یابند و... به علاوه، چه بسا آگاهانه یا ناآگاهانه، این انواع مختلف مکالمه با هم تداخل می یابند. توجه به این نکته اهمیت دارد که انسان ها در زندگی روزمره فقط از یک گونه گفتار استفاده نمی کنند بلکه صحبت هایشان گاهی مناظره است، گاه بحث، گاهی تک گویی، زمانی گپ، مشاجره یا گفت وگو. ارتباط های گفتاری ما همواره چند وجهی و چندگونه یا درهم تنیده اند.»