خانواده ی کلر تصمیم گرفتند تا در بالتیمور، هلن را نزد چشم پزشک ببرند. هلن مسافرت طولانی با قطار را دوست داشت و آرام شد و به همه ی چیزهایی جدیدی که در اطرافش احساس می کرد، توجه داشت. چشم پزشک نتوانست کاری برای چشمان هلن بکند، اما پیشنهاد کرد که خانواده ی کلر برای ملاقات با الکساندر گراهام بل هلن را به واشنگتن دی سی ببرند. مخترع مشهور تلفن علاقه ی عمیقی به آدم های ناشنوا داشت، چون مادر و همسرش هم ناشنوا بودند و بل سال ها کار کرده بود تا ابزاری کمکی برای آدم های ناشنوا بسازد. هلن مرد ریش سفید را دوست داشت؛ زیرا به او اجازه داد تا تیک تیک لرزشی ساعت جیبی بزرگش را حس کند. وقتی هلن دو زانو نشست، بل پیشنهاد کرد تا خانواده ی کلر با موسسه ی پرکینز مدرسه ای که کیت کلر در نوشته های آمریکایی چیزهایی درباره ی آن خوانده بود و خانه ی کنونی لورا بریجمن بود تماس بگیرند، شاید مدیر مدرسه، مایکل آنانوس، بتواند به آن ها کمک کند.