شرمن الکسی در اوج درخشش خود.
رام نشدنی، بی پروا و پیشگامانه.
آقای الکسی یک بار دیگر با توانایی خود در نفوذ به قلب مسائل، به موفقیت می رسد.
مردی بهم اشاره می کنه. می گه: «تو واقعی نیستی.» چه حرف عجیبی برای یه پسر که اسلحه دستشه. اما بعد با خودم فکر می کنم شاید راست می گه. شاید من واقعی نیستم. پس اگه من واقعی نیستم هیچ کدوم از این آدم ها هم واقعی نیستند. شاید همه روح ایم. یه روح می تونه یه روح دیگه رو بکشه؟
توی یه خونه ی بدون کتاب، چجور زندگی ای می تونی داشته باشی؟
اونا من رو با یه بچه ی سیاه پوست و یه بچه ی سفیدپوست و یه بچه ی چینی، زندانی کردند. ما اینجا سازمان ملل خلافکارهای نوجوون هستیم.
زمانی در تاریخ بشر، تمامی آثار ادبی به نوعی فانتزی به حساب می آمدند. اما چه زمانی روایت داستان های فانتزی از ترس از ناشناخته ها فاصله گرفت و به عاملی تأثیرگذار برای بهبود زندگی انسان تبدیل شد؟
در میان همه ی قالب های ادبی، تنها ژانر علمی تخیلی است که به تغییر به عنوان هسته ی اصلی شکل دهنده ی روایت خود می نگرد و داستان را در محیط جدید و جذاب جامعه ای متفاوت نقل می کند.
خیلی کتاب خوبی است