1. خانه
  2. /
  3. کتاب جادوگر و گوی شیشه ای

کتاب جادوگر و گوی شیشه ای

نویسنده: استیون کینگ
3.9 از 1 رأی

کتاب جادوگر و گوی شیشه ای

برج تاریک (4)
Wizard and Glass
انتشارات: افراز
٪15
900000
765000
معرفی کتاب جادوگر و گوی شیشه ای

جادوگر و گوی شیشه ای یک رمان فانتزی نوشته ی استیون کینگ، نویسنده آمریکایی است. این کتاب چهارمین کتاب از مجموعه ی برج تاریک است که در سال 1997 منتشر شد. این کتاب در نظرسنجی سالانه لوکوس برای بهترین رمان فانتزی در رتبه چهارم قرار گرفت.

رمان از جایی شروع می شود که در جلد قبل مجموعه به پایان رسید. پس از اینکه جیک، ادی، سوزانا و رولاند چندین ساعت بی‌ثمر را صرف معما بازی با بلین مونو می‌کنند، ادی با گفتن جوک‌های کودکانه کامپیوتر دیوانه را شکست می‌دهد. بلین نمی تواند معماهای «غیرمنطقی» ادی را مدیریت کند. چهار تفنگدار در ایستگاه راه آهن توپکا پیاده می شوند، ایستگاهی که در کمال تعجب آنها در توپکا، کانزاس، دهه 1980 واقع شده است. آنجا شهری متروک است، زیرا این نسخه از جهان به دلیل آنفولانزا خالی از سکنه شده است.

در جادوگر و گوی شیشه ای، استیون کینگ در شورمندترین حالت خود خوانندگان را دد موج شور و شوق جذب می‌کند
چهارمین جلد از مجموعه درخشان برج تاریک که به گفته ی Publishers Weekly «به‌شدت تنش‌آمیز... و غرش‌آلود» است . کتاب جادوگر و گوی شیشه ای پرفروش‌ترین ملی درباره ی یک تلاش حماسی برای نجات جهان است.
کتاب جادوگر و گوی شیشه ای توسط سهیلا اله دوستی ترجمه شده است. این کتاب را انتشارات افراز منتشر کرده است.
درباره استیون کینگ
درباره استیون کینگ
استیون ادوین کینگ که به اختصار با نام استیون کینگ میان مردم شناخته می شود، نویسنده ی رمان و داستان های کوتاه است که در ۲۱ سپتامبر ۱۹۴۷ در ایالات پورتلند در آمریکا به دنیا آمد. استیون یکی از برترین نویسنده های قرن حاضر محسوب می شود. اغلب آثار کینگ در ژانر وحشت بوده و می توان گفت که او برترین نویسنده ی ژانر وحشت در حال حاضر به شمار می آید.کینگ در سال ۱۹۷۰ از دانشگاه شهر مین (مکان تولدش) فارغ التحصیل شد و از آن زمان به بعد شروع به نوشتن داستان نمود. ۴ سال بعد کینگ موفق به انتشار اولین رمان خود با نام کری شد. او در این مدت علاوه بر نویسندگی به شغل هایی مانند تدریس و نجاری و … هم مشغول بود و از این راه امرار معاش می کرد. با انتشار کتاب کری و استقبال خوانندگان از سبک نوشتاری کتاب، این نویسنده به سرعت به شهرت رسید، و محبوبیت داستان باعث شد تا دو سال بعد از انتشار فیلمی بر اساس داستان آن توسط برین دی پالما ساخته و روانه ی بازار شود.می توان این گونه بیان کرد که وی کار نویسندگی اش را با نوشتن داستان ها و رمان های کوتاه آغاز نمود و بعد از کسب شهرت، بیشتر برای روزنامه ها و مجله ها، داستان هایی را تألیف کرد که مشهورترین آن ها، سری قلعه ی تاریک است و پس از آن در سه دهه ی ۱۹۹۰، ۲۰۰۰ و ۲۰۱۰ بیشتر مشغول به نوشتن کتاب بوده است.
قسمت هایی از کتاب جادوگر و گوی شیشه ای

ریا گفت «بقیه رفتن، و گوی شیشه ای رو از چنگ من درآوردن؛ اما اون دختر! برش می گردونن به خونه ی شهردار، و شاید بتونیم اونو ببینیم. آره، می تونیم.» کوردلیا با لحنی سرد گفت «تو هیچی رو نمی بینی، داری می میری.» ریا خس خس کنان خندید و آب دهان اش تراوش کرد. «می میرم؟ نه! فقط نیروم تموم شده، و باید دوباره شارژ بشم و تجدیدقوا کنم. حالا گوش کن، کوردلیا دختر هیرام و خواهر پاتریک! عجوزه دست استخوانی اش که به طرز عجیبی قوی بود، دور گردن کوردلیا انداخت و او را جلو کشید. هم زمان دست دیگرش را هم بالا برد و مدال نقره را در مقابل چشمان گرد او حرکت داد. او زیر لب زمزمه می کرد و بعد از مدتی فهمید و سر تکان داد. کوردلیا بلند شد و به طرف آشپزخانه رفت. روی کابینت کنار سینک یک جعبه ی سیاه بود که دو چاقوی تیز درون آن بودند. یکی از آن ها را برداشت و برگشت. چشمان اش مات بودند، درست مثل چشمان آن شب سوزان که زیر نور ماه بوسه با ریا کنار در کلبه اش ایستاده بودند. ریا پرسید «تلافی ش رو سرش درمیاری؟ واسه بلایی که سرت آورد.» کوردلیا زیر لب زمزمه کرد «دختره ی خوشگل فیس وافاده ای.» دستی که چاقو نداشت را بلند کرد و روی دوده های صورت اش کشید. «آره، تلافی ش رو سرش درمیارم.» «تا دم مرگ؟» «آره، یا اون بمیره یا خودم.» «مطمئن باش اون می میره. نترس. حالا منو روبه راه کن، کوردلیا. کاری که احتیاج دارم رو برام بکن!» کوردلیا دکمه های جلوی پیراهن اش را باز کرد، و به شکم اش رسید. آن جا یک کمربند سفید بسته بود و همان جا بود که چاقو را استفاده کرد. کمربند و گوشت زیرش را شکاف داد. خون قرمز ناگهان بیرون زد؛ مانند شکوفه ی رز. ریا گفت «آره، شکوفه ی رز. همیشه خواب اونا رو می بینم. شکوفه های رز. بیا نزدیک تر!» دست اش را پشت کمر کوردلیا گذاشت و او را به جلو هل داد. سرش را خم کرد و شروع به نوشیدن خون کرد. کوردلیا همچنان با چشمان مات نگاه اش می کرد.

مقالات مرتبط با کتاب جادوگر و گوی شیشه ای
درس هایی ارزشمند «از نوشتن» با «استیون کینگ»
درس هایی ارزشمند «از نوشتن» با «استیون کینگ»
ادامه مقاله
نگاهی به نویسندگان بزرگ با نام های مستعار
نگاهی به نویسندگان بزرگ با نام های مستعار

برخی از محبوب ترین و پرفروش ترین نویسندگان در دنیای ادبیات، تمام مسیر حرفه ای خود را با به کارگیری هویت هایی جایگزین خلق کرده اند.

برترین سریال های اقتباس شده از کتاب ها
برترین سریال های اقتباس شده از کتاب ها

سریال های که از ادبیات داستانی اقتباس شده اند و زندگی جدیدی را به آثار ادبی بخشیده اند.

«استیون کینگ»: حکمرانی بر ترس در فرهنگ عامه
«استیون کینگ»: حکمرانی بر ترس در فرهنگ عامه

آثار کینگ نه به خاطر تاریکی ذاتی بلکه به خاطر امیدبخش بودن ماندگار شده است

ده داستان معروف و دوست داشتنی بر اساس اتفاقات واقعی
ده داستان معروف و دوست داشتنی بر اساس اتفاقات واقعی

از آثار کلاسیک جاودان گرفته تا شاهکارهای مدرن، به نظر می رسد که نویسندگان همیشه از واقعیت های غم انگیز و غیرمعمول زندگی خود برای خلق داستان های به ظاهر خیالی استفاده می کرده اند.

داستان های معمایی و تریلر، قلمرو هیجان و تعلیق
داستان های معمایی و تریلر، قلمرو هیجان و تعلیق

این دسته از کتاب ها، ضربان قلب مخاطب را به بازی می گیرند و هیجان و احساس ورود به دنیایی جدید را برای او به ارمغان می آورند.

ژانر فانتزی، پرورشگاه تخیل و خلاقیت
ژانر فانتزی، پرورشگاه تخیل و خلاقیت

زمانی در تاریخ بشر، تمامی آثار ادبی به نوعی فانتزی به حساب می آمدند. اما چه زمانی روایت داستان های فانتزی از ترس از ناشناخته ها فاصله گرفت و به عاملی تأثیرگذار برای بهبود زندگی انسان تبدیل شد؟

نظر کاربران در مورد "کتاب جادوگر و گوی شیشه ای"
9 نظر تا این لحظه ثبت شده است

ای کاش خانم اله دوستی پاورقی هم میزاشتن، تو هیچ کدوم از ترجمه هاش برا برج تاریک پاورقی نیست، نمیدونم چرا این کار رو کردن، یا تصمیم نشر بوده یا خودشون.

1403/09/18 | توسطمهرداد محمدی
0
|

قیمت اشتباه خورده، لطفا تصحیح کنید

1403/07/24 | توسطحسین ب
0
|

انتشارات افراز دیگه شورشو در آورده😡 فازش چیه ازین قیمتا😡

1403/03/20 | توسطکاربر سایت
1
|

یک میلیون و ششصد و پنجاه هزار تومن. بکجا میریم.

1403/02/30 | توسطمهرداد محمدی
5
|

یکی به من بگه چطور میشه کتابی که چاپ انگلیسیش هشتصد صفحه ست، به فارسی ترجمه بشه چاپ بشه و چاپ فارسیش هم بشه هشتصد صفحه! ینی اگه با ریزترین فونت ممکن چاپ بشه، تو هر صفحه سی و چند خط باشه، ینی هرطور حساب کنی، باید ترجمه فارسی این کتاب به هزار صفحه برسه. که نه فونت کتاب اونقدر ریزه و نه تعداد خطوط صفحه اونقدر زیاد. قشنگ ناشر و مترجم هرجا و جمله ای که به نظرشون اضافه میومده یا حال نکرده باهاش رو حذف کرده انداخته دور مث قصاب! اصن هرطور حساب کنی نمیشه ترجمه کتاب هشتصد صفحه ای از استفن کینگ بشه هشتصد صفحه بابا این کتاب ترجمه اش با این فونت باید هزار و خرده ای هزار و صد باشه. والا نمیشه یه نوشابه خانواده یک و نیم لیتری رو باز کنی بریزی تو یه بطری خالی دلستر یک لیتری بگی بیا. همش هم جا شد! ای آقا...

1402/11/11 | توسطشهاب قاضی خانی
2
|
پاسخ ها

این کتاب در واقع مصور هست ..نشر افراز تصاویرش رو برداشته ..به نظرم به خاطر همین است

1403/08/14|توسطاحد
1

بی رحم‌ترین و بی انصاف‌ترین انتشارات افراز بوده که طی سالها علاوه بر افزایش بی حساب چاپ‌های گذشته‌ش چاپ‌های جدید رو چنان قیمتی گذاشته که انگار اصلا نمیدونه بقیه انتشارات دارن با کیفیتی بالا‌تر و تعداد صفحات مشابه یا بیشتر رو با قیمتی بسیار پایین‌تر به فروش می‌رسانند الان چاپ دوسال پیش را گذاشته‌اند صفحه‌ای پانصد و خرده ای یعنی برگی هزار و دویست تقریبن و این قیمت باید با افزایش صفحات کاهش پیدا کنه اما با هشتصد نهصد صفحه قیمت کتاب را با همان صفحه‌ای ششصد چاپ کرده و این بی وجدانی محض است و این انتشارات را طی هشت سال اخیر که مقایسه کرده ام همیشه گران‌فروش‌ترین انتشارات ایران بوده آنهم نه با کیفیت بالا و مترجمان درجه یک جالب است که انتشارات محبوبی نیست و حتی در حوزه نمایش و تئاتر هم نتوانسته کار خاصی بکند فقط کاسبی را آموخته‌اند و جیب بری از مردم بیچاره روزی خواهد رسید که باید بابت این دزدی علنی پاسخگو باشند

1401/11/04 | توسطآرش کاویانی
14
|

خدا حافظ خریدن کتاب بالای 50 تومن

1400/08/02 | توسطسید روح الله معصومی
4
|

با سلام-لطفا به این ناشرهای کتاب بگویید آخه با این قیمت بالا دیگه کی میتونه کتاب بخره. چه خبره آخه...

1400/08/02 | توسطسید روح الله معصومی
6
|

بعد از چهارسال کتاب چهارم رو منتشر کردن، اونم با چه قیمتی، با این قیمت میشه از بقیه انتشارات 2 یا 3 کتاب 500 یا 600 صفحه ای گرفت

1400/07/08 | توسطدایان گلدی
9
|