کتاب مثبت

Positive
کد کتاب : 12717
مترجم : فاطمه عرفانی
فرخنده ملکی فر
شابک : 978-6226194020
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 246
سال انتشار شمسی : 1400
سال انتشار میلادی : 2014
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : ---

مثبت
Positive
کتاب خاطرات
کد کتاب : 13356
مترجم :
شابک : 978-6009732890
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 297
سال انتشار شمسی : 1397
سال انتشار میلادی : 2014
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی کتاب مثبت اثر الی بنجامین

کتاب «مثبت» اثری نوشته «الی بنجامین» و «پیج رال» است که اولین بار در سال 2014 به انتشار رسید. با این که «رال» با HIV به دنیا آمد، اما هیچ وقت علائم این ویروس یا «ایدز» را تجربه نکرد، چرا که بیماری اش خیلی زود تشخیص داده شد و با دارو تحت کنترل قرار گرفت. «پیج» در مدرسه راهنمایی، رازش را برای یکی از دوستانش آشکار کرد و گفت که HIV-مثبت است. دوستش ماجرا را برای بقیه تعریف کرد و باعث شد «پیج» با آزار و اذیت های سایر دانش آموزان و بی تفاوتی مسئولان مدرسه مواجه شود. اگرچه این تجربه بسیار دردناک بود، «رال» درنهایت توانست کنترل زندگی اش را به دست بگیرد. مخاطبین نوجوان در طول فصل های کوتاه این کتاب، با جنبه های گوناگون زندگی «پیج رال» آشنا می شوند، از جمله دوران کودکی اش، پیوند مستحکم میان او و مادرش، و سختی های کوچک و بزرگی که با آن ها مواجه شد. به علاوه، اطلاعاتی ارزشمند درباره HIV و ایدز به شکل ساده و قابل فهم در اختیار مخاطبین قرار می گیرد.

کتاب مثبت


ویژگی های کتاب مثبت

نامزد دریافت جایزه «لینکلن» سال 2016

«الی بنجامین» از نویسندگان پرفروش نیویورک تایمز

نکوداشت های کتاب مثبت
This honest biography of a young woman living with HIV will draw readers in, shedding light on a difficult topic.
این زندگینامه صادقانه درباره زنی جوان که با HIV زندگی می کند، مخاطبین را مجذوب خواهد کرد و موضوعی دشوار را به مرکز توجه خواهد آورد.
School Library Journal School Library Journal

A compelling memoir.
یک شرح حال هیجان انگیز.
Kirkus Reviews Kirkus Reviews

A brave work that will save lives and resonate deeply.
اثری شجاعانه که جان انسان ها را نجات خواهد داد و عمیقا با مخاطبین ارتباط برقرار خواهد کرد.
Barnes & Noble

قسمت هایی از کتاب مثبت (لذت متن)
خیلی سوال نمی پرسیدم اما متوجه می شدم که بعضی کلمه ها را بارها و بارها می شنوم: HIV، سیستم ایمنی، سلول های T، بار ویروسی. نمی دانستم دقیقا یعنی چه اما کم کم متوجه شدم که قیافه مادرم در این بازدیدها چقدر جدی می شود، و بعد که دکتر «کاکس» عددهایی را از روی پرونده ام می خواند، خیالش آسوده می شود.

یک روز بهاری، پنج سال بعد از مرگ پدرم، درست کمی قبل از این که با «جزمین» آشنا شوم، مامان من را از مدرسه برداشت. بیشتر مسیر را ساکت بودم. بعد، وقتی به ورودی پارکینگ خانه خودمان رسیدیم، همانطور که صدای «رادیو دیزنی» از بلندگوی ماشین پخش می شد، سوال ساده ای از مادرم پرسیدم: «من HIV مثبتم یا منفی؟»

حتی اگر مادرم از نزدیک مراقبم نبود، هر بار چشم هایش طوری روی اجرای این مراسم متمرکز بود که انگار مرگ و زندگی من به آن وابسته بود. و البته واقعا هم وابسته بود، هرچند که آن روزها این را نمی دانستم.