کتاب خون بر برف

از کتابایی که نمیشه زمین گذاشت داستان ریتم کندی نداشت ، به نظرم میتونست طولانی‌تر هم بشه

خورشید نیمه شب ادامه‌ی این کتابه

اگه این کتاب و خوندین بعدش کتاب خورشید نیمه شب رو بخونید

کتابی متفاوت و جالب. با وجود اینکه کوتاهه اما حرفای زیادی برای گفتن داشت و شما را وادار به فکر کردن راجع به دیدگاه شخصیت می‌کنه، چیزی که بیش از همه برای من جالب بود همین شخصیت پردازی اولاف بود. خیلی جدید و بسیار تامل برانگیز. داستان معمای خاصی نداره بیشتر معما بابت این پیش میاد که درون ذهن شخصیت ثباتی وجود نداره و این خیلی جذاب بود برای من. حقیقتا دلم می‌خواست خیلی طولانی‌تر از این می‌بود.

قشنگه، ترجمه اشرفی هم خوبه

این پیام به شکلی داستان رو لو میده پس اگر هنوز کتاب رو نخوندید این پیام رو هم نخونید . خب ، چندتا ابهام هست : یک : آیا خود اولاف کسی بود که وارد خونه زن میشد و بهش آسیب می‌زد ؟‌(با توجه به اینکه بعدا متوجه شد کبودی‌ها کار خودش بوده) دو : اصلا مرتکب قتل پدرش شده بود ؟ یا داستان پردازی ویژگی مادرش هم بوده ؟ سه : دیگه چه چیزایی توی داستان گفته شد که درست همون چیزی نبود که اتفاق افتاده؟ چهار : حدسی دارید که ام بی تی آی اولاف چی بود ؟ پنج : چرا اولاف اینقدر عادت به داستان پردازی داشت ؟ آیا یه جور اختلاله ؟ یه راه فرار؟ مکانیزم دفاعی ؟

خیلی قشنگ بود

کتاب قشنگی بود زیاد جنبه معمایی نداشت بیشتر خشن بود و اینکه داستان از زبان ی قاتله که با اینکه مرتکب کلی جنایت شده من دوست نداشتم اخرش اتفاقی براش بیوفته

یه داستان جنایی با خشونت و خونریزی زیاد

کتابی بسیار لذت بخش برای خواننده حرفه ای کتب معمایی جنایی وپلیسی که یک پله بالاتر از کتابهای آگاتا کریستی می‌ایستد و واحساسات وعواطف شخصیتها را عریانتر وملموستر به نمایش میگذاردوخواندن آن تجربه ای جدید درژانرخود برای خواننده می‌باشد