از اسفند سال پیش باید می دانستم که اسفندها به من وفا ندارند. که قرار نیست منتظر بهار باشم تا لابه لای شکوفه ها عاشقی کنم. من شکوفه داده بودم. یادت هست؟ من در پاییز شکوفه داده بودم. اگر بیشتر نگاه می کردی می دیدی که شکوفه های گیلاس از تمام تنم بیرون زده اند. وقتی عاشقی، فصل ها بی معنی است. حتی در زمستان هم می توانی شکوفه بدهی. اما امان از فصل بی عشقی!