رمان «بهبود» در سه بخش و هشت فصل تدوین شده است؛ قستی از داستان از نگاه دانای کل و بخشی دیگر از دید سوم شخص روایت می شود. این داستان جغرافیای خاصی را در نظر نمی گیرد، به نیویورک، ترکیه و آلمان نیز سرکی می کشد و بخشی از داستان را در این کشورها تصویر می کند.
«بهبود» حکایت افرادی است که زندگی شان در هم تندیده است و به گونه ای بهم ربط پیدا می کند. سیلبر از غم و شادی، شکست و ایستادگی در برابر هر شکست می گوید و اشخاص در این رمان دنبال بهود اوضاع در زندگی خود به طرق مختلف هستند؛ جوآن سیلبر، شخصیت های مختلف را از دهه های مختلف کنار یکدیگر قرار داده و داستان خود را روایت می کند. این کتاب با زبانی ساده و روان نوشته شده است و مخاطب برای خواندن آن دچار چالش نمی شود.
«بهبود» داستان زندگی زنی خودمختار است که در برهه ای از زنگی خود مشغول بافتن قالی در یکی از شهرهای ترکیه بود و پس از آن به کشور خود آمریکا برگشته و به جاهای مختلف سفر می کند؛ این زن، شخصیتی نا آرام دارد و نمی تواند ساکن یک شهر و کشور باشد. طرح جلد این کتاب نیز نقش و نگاری از قالی است. نویسنده در این رمان سوال هایی از زندگی شخصیت اصلی داستان مطرح می کند و بلافاصله پس از آن نیز به آن پاسخ می دهد؛ در واقع بخشی از داستان را به صورت سوال و جواب پیش می برد.