کتاب دست نوشته های آکرا

Manuscript Found in Accra
کد کتاب : 13360
مترجم :
شابک : 978-6001181405
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 192
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2013
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 6
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

معرفی کتاب دست نوشته های آکرا اثر پائولو کوئیلو

کتاب دست نوشته های آکرا، اثری ویژه با جملات جادویی و شگفت انگیز از پائولو کوئیلو است. رمانی که در عالم داستان و واقعیت سیر می کند و به روایت حکیم یونانی مشهوری به نام کوپتا می پردازد. دست نوشته های آکرا قرن ها بعد از نگاشته شدن، توسط مردی انگلیسی کشف می شود.

در کتاب دست نوشته های آکرا (Manuscript Found in Accra) تشخیص بین واقعیت و داستان، آسان نیست و هیچ حد و مرزی برای هیچکدام، به چشم نمی خورد. اساس این دست نوشته ها ارزش ها هستند که هرگز نمی توان آن ها را داستان دانست. این ارزش ها در طول زمان وجود خواهند داشت و جاری خواهند بود.

در ماه دسامبر سال 1945، دو برادر که در جستجوی مکانی برای استراحت بودند در منطقه حمرا دام در مصر علیا در غاری پناه جستند و در آن جا صندوقی پر از پاپیروس یافتند. به جای اطلاع دادن به مقامات محلی، آن دو تصمیم گرفتند آن ها را یکی یکی در بازار عتیقه بفروشند تا توجه مقامات دولتی جلب نشود. مادر این جوانان که از «انرژی منفی» آن ها می ترسید، تعدادی از پاپیروس های تازه کشف شده را سوزاند.

کتاب دست نوشته های آکرا

پائولو کوئیلو
پائولو کوئیلو دسوزا، زاده ی 24 آگوست 1947، ترانه سرا و رمان نویس برزیلی است.کوئیلو از اوایل دوران نوجوانی قصد داشت که نویسنده شود. درون گرایی و سرکشی های کوئیلو در 17سالگی، والدینش را بر آن داشت تا او را در یک آسیاشگاه روانی بستری کنند. او قبل از مرخص از شدن در بیست سالگی، سه بار از این آسایشگاه فرار کرد.کوئیلو در سال 1982 اولین کتاب خود را منتشر کرد که به موفقیت چندانی نرسید اما با انتشار کتاب کیمیاگر، نام او بر سر زبان ها افتاد.پائولو کوئیلو در سال 1980 با هنرمندی به نام کریستینا اویتیسیکا ...
قسمت هایی از کتاب دست نوشته های آکرا (لذت متن)
کلمات زیبا را شاعران می گویند و روزی کسی خواهد نوشت: من به خواب رفتم و در رویا دیدم که زندگی تنها سعادت است. بیدار شدم و دریافتم که زندگی وظیفه است. وظیفه ام را انجام دادم و کشف کردم که زندگی سعادت است. کار تجلی عشق است، عشقی که آدمیان را به یکدیگر پیوند می زند. از طریق آن درمی یابیم که ما قادر نیستیم بدون دیگران زندگی کنیم، و دیگران نیز به ما نیازمندند.

کار دو نوع است. یکی کاری که انجام می دهیم چون ناچاریم نان روزانه خویش را به دست آوریم. در این صورت آدم ها بیشتر دارند وقتشان را می دزدند، و متوجه نیستند که هرگز نمی توانند این وقت را پس بگیرند. آنان همه زندگی شان را تلف می کنند و در رویای روزی هستند که بالاخره خواهند توانست استراحت کنند. و زمانی که آن روز فرا می رسد، آنان پیرتر از آن خواهند بود که از آنچه زندگی به آنان عرضه می کند لذت ببرند. آنان می گویند: «من حق انتخاب ندارم.»