کتاب شپش پالاس

The Flea Palace
کد کتاب : 1338
مترجم :
شابک : 978-964-191-283-5
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 500
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2002
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 7
زودترین زمان ارسال : 18 اردیبهشت

نامزد جایزه بهترین داستان خارجی Independent

معرفی کتاب شپش پالاس اثر الیف شافاک

کتاب شپش پالاس، رمانی نوشته ی الیف شافاک است که اولین بار در سال 2002 به انتشار رسید. این رمان تکان دهنده و بسیار جذاب به داستان گروهی از افرادی می پردازد که در یک ساختمان زندگی می کنند و همگی با هم، درگیر مسئله ای اسرارآمیز شده اند. بونبون، روزگاری عمارتی باشکوه در استانبول بود اما اکنون به ویرانه ای تبدیل شده که خانه ی ده شخصیت بسیار متفاوت و خانواده هایشان است: افرادی چون معلمی دائم الخمر و علاقه مند به فلسفه، زنی مبتلا به وسواس پاکیزگی و دخترش، یک یهودی که به دنبال عشق واقعی است و بانویی زیبا و ساده دل که گذشته اش، هنوز هم او را رها نکرده است. زمانی که آشغال های عمارت بونبون دزدیده می شوند، مجموعه ای از اتفاقاتی اسرارآمیز به وقوع می پیوندد که همه را برای یافتن حقیقت به تکاپو وامی دارد.

کتاب شپش پالاس

الیف شافاک
الیف شافاک یا الیف شفق، زاده ی ۲۵ اکتبر ۱۹۷۱ استراسبورگ فرانسه) نویسنده ای ترک تبار است. او از دانشگاه تکنیک اورتا دو غوی آنکارا لیسانس روابط بین الملل و فوق لیسانس مطالعات زنان و دکترای علوم سیاسی گرفت. او در هنگام تحصیل در دوره ی فوق لیسانس، اولین کتاب داستانش را در سال ۱۹۹۴ و در سال ۱۹۹۷ هم رمان دومش را منتشر کرد. پس از اتمام دوره ی دکترا به استانبول آمد و آینه های شهر را نوشت. شافاک در سال های ۲۰۰۴–۲۰۰۳ با درجه استادیاری در دانشگاه میشیگان و بعد در بخش مطالعات خاور نزدیک دانشگاه آری...
نکوداشت های کتاب شپش پالاس
Hyperactive and hilarious.
پرتلاطم و بسیار خنده دار.
Independent Independent

An outstandingly original novel.
رمانی فوق العاده بدیع.
Amazon Amazon

Marvelously rich.
به شکل معجزه آسایی غنی.
Nudge Book

قسمت هایی از کتاب شپش پالاس (لذت متن)
وقتی گذشته عذابم می دهد و نمی توانم قبول کنم آینده نیز چندان توفیری با گذشته ها نخواهد داشت، هر وقت جایی که در آن هستم یا کسی که به نظر می رسم، خرسندم نمی کند.... مهمل می بافم. مهمل بافی همان قدر از حقیقت به دور است که از دروغ.

در دایره نه خط افقی وجود دارد نه خط عمودی. نه پایان نه آغاز. اگر هوس یافتن نقطه ی آغاز به سرت نزند، می توانی از هر نقطه ای وارد دایره شوی. اما نمی توانی نقطه ی ورودت را نقطه ی آغاز بنامی. نه تولدی، نه آستانه ای، نه ایستگاهی نهایی... از هرجا راهی شوم، همیشه زمان پیشینی وجود داشته است.