و…نیز زمزمهای دیگر از ضیافت افلاطون: عشق، خوبکردار است و نیککردار… مایهی حیرت خردمندان است و شگفتی دیگر خدایان. آنان که از او بیبهرهاند به جانش طالباند و آنان که از او بهرهمندند چون جان گرامش دارند طالبانش با شور و اشتیاق در پیاش میگردند و آنان که او را جستهاند دست از دامنش برنمیدارند او پدر فراوانی و ظرافت و زیبایی و آرزوهاست و مدام دربی خوبیهاست و رویگردان از بدیهاست در رنج و بیم و آرزو و امید رهانند است… کوکب زمزمه کم کرد. مهسا دستان کوکب را گرفت و بر لبانش لبخند نشاند و گفتش چه زیبا سرود عشق میخوانی …
کتاب عشق افلاطونی