1. خانه
  2. /
  3. کتاب شاعرانه های یک مرد برفی

کتاب شاعرانه های یک مرد برفی

نویسنده: محمدعلی قجه
پیشنهاد ویژه
3 از 1 رأی

کتاب شاعرانه های یک مرد برفی

Shaeran-e-haye yek mard-e barfi
٪20
60000
48000
معرفی کتاب شاعرانه های یک مرد برفی
کتاب شاعرانه‌های یک مرد برفی به قلم محمدعلی قجه، رمانی با مضمون اجتماعی و عاشقانه است و داستان رازآلود شاعر جوانی را به تصویر می‌کشد که زندگی از هم پاشیده‌ای دارد و در تلاش است تا دوباره آن را از نو بسازد؛ راهی دشوار و پرپیچ‌و‌خم که شجاعت زیادی برای به پایان رساندن آن نیاز است.
درباره محمدعلی قجه
درباره محمدعلی قجه
محمدعلی قجه نویسنده ایرانی و متولد ۱۳۵۶ در تهران است. دارای مدرک مهندسی برق الکترونیک بوده و در حال حاضر به نظارت سایت های مخابراتی مشغول است. از این نویسنده تاکنون ۱۷ اثر شامل رمان ، داستان های بلند و کوتاه با مضامین اجتماعی ، عاشقانه ، محیط زیست و جنایی تالیف و به صورت کتاب چاپ شده یا به صورت الکترونیکی منتشر شده است. آثار داوطلبان مرگ ۲ ، دستان کوچک خون آلود و آواز پرستوها از آثار پر طرف دار این نویسنده است. او مولف آثار در سایت هایی چون اهل قلم، کتابراه، کتاب سبز، تک بوک و ... می باشد.
دسته بندی های کتاب شاعرانه های یک مرد برفی
قسمت هایی از کتاب شاعرانه های یک مرد برفی

نفسش گرفت و اشکش درآمد. تلخ بود تا آن حد که حتی بر زبان آوردنش آزارش می داد اما باید می گفت و سبک می شد. «شعرهاش عالی بود. قلمش که روی کاغذ می رفت معجزه می کرد. باهاش آهنگ می خوندیم و داشتیم پا می گرفتیم. اون شعر می گفت، من تار می زدم و برادرت خواننده اش بود. یه گروه دوست داشتنی و از بطن مردم. کم کم حرف هامون واقعی شد و به دل خیلی ها نچسبید. بهش گفتم که دست برداره ولی گوش نداد. گفت نمی تونم چشمم رو به بدبختی ها ببندم و به روی خودم نیارم. از بدبختی ها نوشت و من نواختم و برادرت خووند. روزی نبود که طرفدارها دور و برمون نباشن، ذره ذره خار شدیم توی گلوی سیاه دل ها. برامون راحت و آسون پاپوش درست کردن. یه سری به اسم دوست اومدن سراغمون. من فهمیدم و هشدار دادم ولی برادرم ساده دل بود و فریب خورد حتی حرف زنشم گوش نداد. انگار کور و کر شده بود. هر شب می رفت ولگردی و عیاشی. با پولش خوشگذرونی می کرد و مرتب خرج پشت خرج. مست می شد و نمی فهمید چه بلایی داره سرش میاد. دو سه بار با زن های ولگرد گرفتنش و آبرومون رفت. بعد بردنش سراغ دود و دم اون قدر که دیگه غرقش شد. یه موقع به خودمون اومدیم و دیدیم همه چی مون ویرون شده. زنشم ولش کرد و رفت. بعد از اون دیگه حرفی برای گفتن نداشتیم و از هم جدا شدیم. ما باهم ما بودیم و وقتی جدامون کردن نابود شدیم.»

اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب شاعرانه های یک مرد برفی" ثبت می‌کند