کتاب از زندگی نهراسیدیم

Az zendegi naharasidim
کد کتاب : 120418
شابک : 978-6225328839
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 200
سال انتشار شمسی : 1402
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 11 آذر
دسته بندی های کتاب از زندگی نهراسیدیم
قسمت هایی از کتاب از زندگی نهراسیدیم (لذت متن)
درست از همان لحظه که او به عشقش نسبت به کیاشا اعتراف کرد، حسی مثل سرخوشی سکرآور و کامیابی سرشار، تمام وجودش را پرکرد. حالا هردو نشسته بودند روی مبل های کرم رنگ خانه ی شعله و کیاشا نگاه گرم و گیرایش را دوخته بود به بهاران. جنگیده بودند، جراحت برداشته بودند، زخمی شده بودند اما هیچ کدامشان از زندگی نهراسیده بودند و حالا زخم هایشان را همچون مرواریدی با ارزش، در صدف وجودشان پنهان کرده بودند. بعد از زمستان، بهار ایستاده بود. آخر شب به صبح می رسید. و پشت ابرهای تیره و تار، خورشید منتظر درخشش و فروزش بود.