«مغز پستانداری بدن رو تحریک میکنه که بهسمت چیزهایی حرکت کنه که مولکولهای شادی رو تحریک میکنن؛ و از چیزهایی که مولکولهای ناشادی رو تحریک میکنن دوری کنه. شما میتونید جلوی عمل کردن براساس یک تکانهٔ نوروشیمیایی رو بگیرید، اما اون موقع مغزتون یک تکانهٔ دیگه تولید میکنه. شما همیشه در حال استفاده از مولکولهای عصبی هستید تا تصمیم بگیرید چی براتون خوبه و از چی دوری کنید. قشر مغزتون با جهتدهی، توجه و فیلتر کردن اطلاعات کمک میکنه. اما مغز لیمبیک جرقّهٔ رفتارتون رو میزنه. ما برای سر درآوردن از فراز و فرودهای مولکولهای مغزی سختی میکشیم، چون از منطق کلامی ما تبعیت نمیکنن. اونا از سیستم عاملی که از نیاکانمون به ارث بردیم تبعیت میکنن. وقتی بدونید مغز پستانداری چطور کار میکنه، آسونتر میتونید با فراز و فرودهای مولکولهای عصبیتون کنار بیایید. مولکولهای شادی برای اینکه همیشه روشن باشن تکامل پیدا نکردن. اونا تکامل پیدا کردن تا بقای شما رو بیشتر کنن. این مسئله اینطور بهنظر نمیرسه، چون مغز پستانداری تعریف خودش رو از بقا داره. با اینکه بچهها درک واقعبینانهای از بقا ندارن، مغز پستانداری به تجربههای زودهنگام تکیه میکنه! و به بقای ژنهاتون به اندازهٔ بقای بدنتون اهمیت میده. این مغز دمدمیمزاج مسئلهٔ آدم بودن رو پیچیده میکنه. ما انتخابی نداریم جز اینکه با مغزی که داریم زندگی کنیم. اگه بدونید چطور کار میکنه، میتونید مولکولهای شادی بیشتری ازش بگیرید و از مولکولهای ناشادی بیشتر دوری کنید. احمقانهست که قشر مغزتون رو آدمخوبه بدونید و سیستم لیمبیک رو آدمبده. شما به هردوشون نیاز دارید تا بفهمید دور و اطرافتون چه خبره. قشر مغز دنیا رو آشوبی از جزئیات میبینه تا اینکه لیمبیک برچسب خوب و بد رو روی اونها میزنه. مهمتر اینکه، قشر مغز نمیتونه مولکولهای شادی تولید کنه. اگه میخواید شاد باشید باید از سیستم لیمبیک بخوایدش. اما قشر مغز و سیستم لیمبیکتون با کلمهها کار نمیکنن. علتش هم اینه که سیستم لیمبیک نمیتونه زبان رو پردازش کنه. وقتی با خودتون صحبت میکنید همهش توی قشر مغزتون اتفاق میافته. سیستم لیمبیکتون هیچوقت با کلمات بهتون نمیگه که چرا مولکولهای شادی یا ناشادی رو فوران داده. حیوونا تکانههای نوروشیمیاییشون رو بدون خواستن توضیح کلامی میپذیرن. به همین خاطره که حیوونا میتونن کمک کنن سر از کار مغز خودمون دربیاریم. اینجا هدفمون تجلیل از حیوونا یا تکانههای اولیه نیست. هدف سر درآوردن از فراز و فرود مولکولهای عصبی خودمونه.»