کتاب عشق در روزی از روزهای دسامبر

One Day in December
  • 15 % تخفیف
    220,000 | 187,000 تومان
  • موجود
  • انتشارات: مرو مرو
    نویسنده:
کد کتاب : 13945
مترجم :
شابک : 978-6226202664
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 518
سال انتشار شمسی : 1398
سال انتشار میلادی : 2018
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

معرفی کتاب عشق در روزی از روزهای دسامبر اثر جوسی سیلور

کتاب «عشق در روزی از روزهای دسامبر»یک داستان عاشقانه فراموش نشدنی است که توسط جوسی سیلور نوشته شده است.

لوری کاملا مطمئن است عشق در نگاه اول به جز در فیلم ها وجود ندارد. اما بعد ، او از طریق پنجره اتوبوس تصادفا در یک روز برفی دسامبر ، مردی را می بیند که فورا نظرش را جلب می کند. چشمانشان برق می زند ، لحظه ای جادوی ناب وجود دارد ... و سپس اتوبوس او دور می شود.

مطمئنا آنها برای یافتن دوباره یکدیگر باید دست به دامن سرنوشت شوند ، لوری یک سال را صرف چشم چرانی در هر ایستگاه اتوبوس و کافه در لندن برای او می کند. اما او را پیدا نمی کند. در عوض ، آنها در یک مهمانی کریسمس "دوباره به هم می رسند " ، زمانی که بهترین دوست او سارا با مزاحمت دوست پسر جدیدش را به لوری معرفی می کند. این جک ، همان مرد اتوبوس است. مگر می شود؟
آنچه برای لوری ، سارا و جک دنبال می شود ، ده سال دوستی ، شکستن عشقی ، فرصت های از دست رفته ، جاده های گرفته نشده و سرنوشت های باخته شده است که در سرتاسر اثر بازگویی می شوند. یک روز در دسامبر یک داستان عاشقانه شاد ، دل انگیز و بی نهایت تحریک کننده برای فرار از زندگی های سرد و بی احساس است.
و یادآوری این است که سرنوشت در مسیر رسیدن به خوشبختی چرخش های غیرقابل توصیفی دارد.

کتاب عشق در روزی از روزهای دسامبر

نکوداشت های کتاب عشق در روزی از روزهای دسامبر
One Day in December will have you believing in love.
یک روز در دسامبر شما را به عشق مومن خواهد کرد.
Refinery29

This poignant romance warmed my heart like a mug of cocoa on a snowy day!
این عاشقانه دلخراش مثل لیوان کاکائو در یک روز برفی قلبم را گرم کرد!
First for Women

A holiday love triangle and the pursuit of new and unlikely romances make this new novel simply magical.
یک مثلث عاشقانه در تعطیلات و تعقیب عاشقانه های جدید و بعید ، این رمان جدید را به سادگی جادویی کرده است.
SheReads

قسمت هایی از کتاب عشق در روزی از روزهای دسامبر (لذت متن)
سارا روی آرنج ها تکیه کرده و نگاهم می کند. تیپ سرتاپا قرمزش بدترین لباس ممکن برای پوشیدن است و ریملش مثل همه آخرشبها ماسیده دور چشم هایش. من حرفم فقط اینه که شاید ما... یعنی تو... انتظارات غیرواقع بینانه داریم. و تو..... یعنی ما... بهتره با احتیاط بیشتری جلو بریم. همین.» می دانم که حرف حساب می زند. قلبم توی بار نزدیک بود از کار بیفتد.

لحظه ای سکوت می کند و بعد انگشتش را جلوی سر خودش می چرخاند. «یعنی بهتره عالی باشه. وگرنه خودم کلمه احمق رو صاف اینجا روی پیشونیش حک می کنم.» | سر تکان می دهم. از وفاداری اش ممنونم و برایش جبران خواهم کرد. به قصد تزئین کردن صحنه وحشتناک اضافه می کنم: «با یه چاقوی جراحی زنگ زده.» زیر لب می گوید «و جاش عفونت می کنه و کله ش از رو بدنش می افته.»

بهترین دوستم، خودش را یک وصلت جور کن حرفه ای تصور می کند و در دوره دانشگاه چند باری برایم قرار ملاقات ترتیب داد. بار اول، مارک یا شاید هم مایک، چله زمستان با | شلوارک مخصوص دو سر قرار ظاهر شد و تمام مدت غذاهایی را که انتخاب می کردم، رد می کرد تا غذایی انتخاب کند که سوزاندن کالری اش در باشگاه بیشتر از یک ساعت زمان نخواهد. من اهل پودینگ هستم؛ تا جایی که میدانم، تنها چیزی که در منوی آن رستوران اضافی بود، همان آقای مایک بود. یا مارک. حالا هرچی.