یک بار سرآشپز دربارۀ فیلمهایی که مشتریها برایش بازی میکردند گفت چقدر اینها احمقاند! همچنین مدعی بود که یکسوم آنچه دربارۀ آشپزیاش مینویسند نمیفهمد و کسانی را تأیید میکرد که معتقد بودند باهوش نیست و برحسب اتفاق به چنین مهارتی دست یافته است. بله، به تصور آنها خدای سخت، خدای پرتوقع آشپزی، برحسب تصادف استعدادش را در این زن کوچکاندام سختگیر و کمی ابله متبلور ساخته بود. همانطور که پیشتر گفتم، دوست داشت بدون حقه و نیرنگ دربارهاش قضاوت کنند، از مجیزها فرار میکرد. ازجمله کسانی نبود که با بازی کردن مداوم نقش آدمی سادهلوح تبدیل به چنین موجودی میشوند و از یاد میبرند که ابتدا فقط یک نقش بوده، نه، این شخصیت فقط او را مکارتر و زیرکتر و نامحسوس گستاخ میکرد.