1. خانه
  2. /
  3. کتاب مجمع الوحوش

کتاب مجمع الوحوش

4.75 از 2 رأی

کتاب مجمع الوحوش

Assembly of savages
انتشارات: نشر چشمه
٪10
160000
144000
معرفی کتاب مجمع الوحوش
«مجمع‌الوحوش» کتابی نوشته عطیه عطارزاده است. این اثر در دسته ادبیات فانتزی و تخیلی با بن‌مایه‌ای تاریخی تقسیم‌بندی می شود و داستان فراز و فرود باغ وحش ناصرالدین شاه را در طول سالیان مختلف توصیف می‌کند. این رمان قصه‌ای از باغ وحش ناصرالدین شاه را روایت می‌کند که انواع حیوانات وحشی در آن زندگی می‌کنند و مردی به نام اسحاق نگهبان این باغ وحش است. داستان در دوره جنگ جهانی اول و قحطی بزرگ ایران آغاز می‌شود، دوره‌ای که باغ وحش روزگار خوشی را پشت سر نمی‌گذارد. نویسنده در این اثر به زندگی حیوانات باغ وحش در دوره‌ای می‌پردازد که مردم قحظی‌زده از شدت گرسنگی سگ و گربه و موش در کوچه ها شکار می‌کنند و این حیوانات هم در شهر و روستا نایاب شده‌اند. در این میان روزگار خوش مجمع‌الوحوش هم به سر آمده است اما اسحاق، نگهبان مجمع الوحوش، از جان و مال خود هر چه دارد مایه می‌گذارد تا حیوانات باغ وحش را نجات بدهد. رمان در طول دوره‌های مختلف حکومت در ایران روایت می‌شود و پس از کشته شدن ناصرالدین شاه داستان ادامه دارد تا به زندگی حیوانات باغ وحش ناصری در دوره احمدشاه می‌رسد. تحت تاثیر جنگ جهانی اول، قحطی، وبا، طاعون، خشکسالی و اعتیاد به افیون در کشور بیداد می‌کند. اسحاق در چنین اوضاعی در پی یافتن راهی است تا هر طور شده حیوانات شاهی را زنده نگه دارد.
حیواناتی مانند طاووس و باز و عقاب و شیر و خرس و یوزی که ناصرالدین شاه به زحمت و علاقه از کشورهای مختلف جمع‌آوری کرده بود پس از مرگش مورد بی‌توجهی شاهان متعدد قرار می‌گیرند تا در دوره احمدشاه که اوضاع مجمع‌الوحش به قدری نابسامان شده که اسحاق مجبور می‌شود حیوانات را از دربار به خانه خودش ببرد و از آن‌ها نگهداری کند.
درباره عطیه عطارزاده
درباره عطیه عطارزاده
عطیه عطارزاده شاعر و مستندساز و البته نویسنده در سال ۱۳۶۳ در تهران بدنیا آمد.
مهر/ رمان «راهنمای مردن با گیاهان دارویی» اثر عطیه عطارزاده از متفاوت‌ترین آثار داستانی روزهای اخیر بازار کتاب است که برای نخستین بار در سال گذشته منتشر شد.
یش‌تر مجموعه شعر «اسب را در نیمه‌ی دیگرت برمان» و به عنوان برگزیده جایزه شعر خبرنگاران در سال ۱۳۹۵ معرفی شد.
نظر کاربران در مورد "کتاب مجمع الوحوش"
2 نظر تا این لحظه ثبت شده است

من که دوست داشتم. ابتدا فکر کردم نویسنده اش در همان زمان رویدادها، یعنی جنگ جهانی و قحطی بی سابقه در ایران نوشته است، چرا که دارد به زبان عهد قاجار صحبت می‌کند. قبل از این که به فکر رها کردن ادامه اش بیفتم، جادوی نویسنده اش آهسته آهسته میخ مرا کوبید. شما حتی اگر تاریخ صد ساله اخیر ایران را هم نخوانده باشید، وقتی نویسنده با زبان زیبای ادبی آن زمان، شما را ناخواسته به زوایای ناگفته و جالب دربار احمدشاه و حتی قبل و پیشترش قبله‌ی عالم می‌برد، و نکات و روش‌های صید و رام کردن و نگهداری حیوانات وحشی را بیان می‌کند کنجکاو و دلبسته می‌شوید. کم کم حس کردم این لطافت طبع و زیبایی داستان و رمان نویسی مال همین زمان ماست و نویسنده چقدر با چیرگی کامل بر آن زبان درباری حرف می‌زند. من باز گشتم اسم نویسنده را دیدم و دستگیرم شد که خانم عطیه عطارزاده همین ایام خودمان و استادانه نوشته است. در قالب خاطرات و دلگویه‌های اسحاق که انگار از زمان ناصرالدین شاه تا اواخر احمدشاه، در قوشخانه و باغ وحش خصوصی دربار قاجارها دستش به کار بوده، و حالا خودش مانده و حیوانات اسیر و نیمه جان و مردم قحطی زده و نیمه جان تر؛ و علیرغم آن همه کشتار حیوانات فدایی برای وحوش، اما دلی مانند کبوتر دارد و عشقی بر دل و طبعی ظریف و دردهایی بر جان. نویسنده ضمن داستان، دردهای مردم را نیز بیان می‌کند و انگار همین الآن است و وضعیت فلاکت بار مردم و بی دردی مسئولین. در پایان داستان، آنقدر به کلام و بیانش عادت کرده بودم که وقتی تمام شد، تا یکی دو ساعت هر جا می‌رفتم تعجب می‌کردم که چرا مردم یک جور دیگر حرف می‌زنند.

1403/12/20 | توسطمحمدتقی صالحی - کاربر سایت
0
|

خانم عطارزاده بیشک یکی از بهترین نویسندگان حال حاضر ادبیات فارسیه

1403/05/23 | توسطکاربر سایت
6
|