مادر می گوید خیال بزرگ ترین موهبت هر انسانی است. آن بیرون آدم ها عاشق می شوند، اما عشق شان می گذارد می رود. ثروتمند می شوند اما ثروت شان یک شبه به باد می رود. آدم ها یکدیگر را به توهم ساختن جهانی بهتر می کشند، اما جهان به هیچ وجه بهتر نمی شود. در جهان خیال اما می توان صاحب ابدی همه چیز شد. می توان هر چیزی را به دلخواه ساخت. در جهان خیال هر انتخاب امکانی دیگر را منتفی نمی کند. اینجا جهان بدون مرز و دود و خون و تلخی است. می توان همه چیز را یک جا داشت.
بی نظیر و جذاب بود
برحسب اتفاق کتاب پیچیده و نامفهومی بود به طرز عجیبی و غیرقابل توصیف و منطقی گنگ بود به هرحال هرشخصی دیدگاه و سلیقه خودشو داره!
حتما میشود کاری کرد، این جمله ای است که بارها و بارها تکرار میکنم . ساعتها کف اتاق دراز به دزار میافتم و با خودم تکرار میکنم که حتما میشود کاری کرد.
داستان کتاب جهان را از منظر یک نابینا نشان میدهد کە نویسندە در این امر بە خوبی موفق شدە است حالت سورئال دارد و انسجام سخنهای اسامی کتاب و شخصیت هایی مانند ابن سینا کاملا انسجام دارند و جذاب هستند، آخر داستان کاملا من را بە وجد آورد حتی باعث تپش قلبم شد مالیخولیایی داستان و تیرگی قلم نویسندە جذاب بود بە شدت لذت بردم و از خانم عطارزادە بە خاطر این اثر سپاسگزرم
😐 من اینقدر تبلیغ دیدم از این کتاب که خریدمش و بعد از دو سال خوندمش. وقتی داشتم میخوندم اینقدر نویسنده در مورد خون عادت ماهیانه و ادرار و … حرف زده همه اش حس میکردم از داخل کتاب داره بو میاد.درمورد داستان پایانش رو نفهمیدم. اسم کتاب هیچ ربطی به خود داستان نداره و دختر مادرش رو نکشته ولی تشریحش میکنه 🫠🫤😐 پدرش و مه لقا چی شدن؟ تا یک پسرخاله بغلش کرد چرا اینقدر حالی به هولی شد؟ قسمتهای سردار و ابوعلی سینا بی ربط بودن. چهارتا گیاه رو تو ویکیپدیا بزنید بالا میاد نیازی نیست درموردشون تو کتاب بخونید. چرا یک جاهایی انگار عمل کرده بود و میدید. از کی تاحالا تو کتابها با چشم بسته میشه رنگ رو دید؟ جملات کتاب ثقیل بودن کسی که در پنج سالگی که هنوز سواد هم نداره چطور میتونه اینقدر ثقیل و ادبی حرف بزنه؟ من اصلا دوستش نداشتم امتیازم ۰/۵
کتابی مبهم و گنگ بود اصلا دوسش نداشتم
از نظر من گنگ و مبهم به نظر میرسید ولی در نهایت آخر هر قسمت کاملا واضح بود نویسنده چی میخواسته بگه. حتی وقتی فلش بک میزد من کامل متوجه میشدم و اون قسمت رو یادم بود.
چون مادر در زندگی عاطفی خود شکست خورده و در زندگی سیاسی خود نتوانسته جهان راتغییر دهد دخترش رامنزوی ودر دنیای خیالی بزرگمیکند و در سرتاسر داستان میبینیم که دختر خیالپردازی میکند یک چنین دختری هر چقدر هم ازاد باشد به گفته مادر نمیتواند تنها و در جهان واقعی زندگی کند چون جهان واقعی را نمیشناسد علم و اگاهی و به کارگیری انها در جهان واقعیست که ارزشمند میشود ودر دنیای خیالی نتیجه ای مانند این داستان دارد خودکشی
فضای جادویی داستان ، توصیف بوها و رنگها و مزهها ، نویسنده کاری کرده که بتونیم تو ذهنمون کاملا شبیه به همچین فضایی و تصور کنیم و درش قرار بگیریم ❤️ ساده در عین حال پیچیده ، واقعا پارادوکس عجیبی داشت .
عالی بود فراتر از حد انتظار
همین الان کتاب رو تموم کردم و تو بهت فرو رفتم فصلهای آخر دلم میخواست اشک بریزم. اولین کتابی بود که احساسات عجیبی داشت. اونجا که میگفت: «پاهایم از درون تهیاند. تن مادر گرم است. دستهایم را دورش حلقه میکنم. صورتم را توی گردنش فرو میبرم و میخوابم» واقعا تنها بودنش رو حس میکنی. حس میکنی خودت هم تنهایی. آدم همش دلش میخواد برگرده به اولین باری که اون جملات رو داشته میخونده و نمیدونسته بعدش چی میخواد بشه. شاید بهترین تعریف همین باشه
چیزی که برام عجیبه اینه که چطور ممکنه تجربه اول یک نویسنده ، اینقدر عالی از آب دراومده باشه؟! ایده ای نو از یک نویسنده نوقلم با پایانی شگفت انگیز. یک رمان کوتاه و درعین حال جذاب و پرکشش .
من دوسش داشتم
کتاب نثر روانی دارد، داستانی با ریتم نرمال که به لحاظ تکنیک روایی غیر خطی اش، ایجاد تعلیق هم میکند، اما پرداخت مناسبی به این مهم نمیشود و مخاطب با نوعی گنگی مواجه میشود. ترسیم و فضا سازی کتاب بسیار عالی است و ساختار شخصیت داستان به عنوان یک بیمار روانی قابل توجه و تامل است، در نهایت امر رُمانِ مورد بحث اثر خوبی بود اما چنانی نبود که در موردش شنیده بودم...
خیلی فضای مبهم و عجیبی داشت. من دوسش داشتم
خوانش روانی داشت... همراه با سبکی متفاوت.
من خیلی دوسش نداشتم اخرشم بی سر و ته تموم شد توصیف هاشم برای کسایی که مشکل نابینایی نداشتن به نظرم ملموس نیست در کل به نظرم نمیشه خیلی به چشم یه رمان بهش نگاه کرد اطلاعات گیاهیش بیشتره
من دیشب این کتابو تموم کردم و لذت بردم برام جالب بود و توصیفات متفاوت و روح نوازی داشت
خب درباره این کتاب باید بگم که به نظر من داستان یکم گنگه و برای کسایی که زیاد در زمینه پزشکی و گیاهی اطلاعات ندارن میتونه ثقیل باشه و شاید پرتکلف ولی خب تقریبا یه سبک جدید و متفاوته و میتونه قابل ستایش باشه.نمیتونید مثل رمان سریع بخونید و ازش رد بشید باید یکم بیشتر دقت کنید تا بتونید اسامی متفاوت گیاهان داروییو بخونید
با خوندنش میخکوب شدم ، متفاوت وجذاب
از رمانهای خوب و عالی ایرانی
من سبک کتاب هایی ک فضای مبهمی دارند و خیلی دوست دارم خانم عطار زاده به خوبی با گذاشتن ما به جای شخصیتی با چشمان بسته دنیایی از وهم و واقعیت و درهم آمیخت و به قدری سبک که آدم دلش میخواد دوباره بخونه 😍👌🏼