تراژدیها و آثار اندوهناک یونان باستان، با وجود گذشت هزاران سال از نگارش آنها، همچنان جذابیت و زیبایی خود را حفظ کرده و طرفداران بسیاری دارند و این امر، زبردستی و ورزیدگی قلم نویسندگان این آثار را نشان میدهد. یکی از این ادیبان و تراژدینویسهای بزرگ، اوریپید است که امروزه از او بهعنوان سه تراژدینویس مهم و تأثیرگذار عصر طلایی درام یونان و نمایشنامهنویسی سنتشکن و نوآور یاد میشود. «اورستس» یکی از آثار نمایشی مهجور این نویسنده است که در میان تراژدیهای یونان باستان کمتر مورد توجه واقع شده و مخاطبان امروز شناختی از آن ندارند. امروزه اگر از افراد در مورد تراژدی یونانی سوال شود بعید است که بلافاصله از اورستس نام ببرند، این نمایشنامه همانند آثار مشهوری همچون آنتیگونه، ادیپ شاه یا مدهآ تراژدی متداولی محسوب نمیشود. در واقع، حتی بسیاری از کلاسیک شناسان و متخصصین ادبیات یونان هم هیچگاه آن را نخواندهاند و در برنامه درسی مدارس و دانشگاهها جایی ندارد؛ اما علیرغم تمامی این اوصاف، اورستس در دوران باستان یکی از مشهورترین و تحسینشدهترین تراژدیهای اوریپید به شمار میرفت. بر اساس منابع، اوریپید این اثر تحتتأثیر اندیشههای سوفسطاییان و فیلسوفان پیشاسقراطی خلق کرده و از آن بهعنوان رندانهترین نمایشنامهٔ او یاد میکنند. این نمایشنامه فصلی از فراز و نشیبهای تراژیک خاندان پلوپس، مشتمل بر اسطورهٔ دربار آرگوس و اسپارت را حکایت میکند. اشخاص اصلی این اسطوره عبارتاند از آگاممنون، فرزند آترئوس؛ کلوتمنسترا، همسر آگاممنون؛ آیگیستوس، دلدار کلوتمنسترا؛ ایفیژنیا، الکترا و اورستس، فرزندان کلتومنسترو آگاممنون؛ منلائوس، برادر آگاممنون؛ هلن، همسر اسپارتی منلائوس و خواهر کلوتمنسترا؛ و هرمیونه دختر منلائوس و هلن. اوریپید در این اثر به بیان داستان قتل آگاممنون توسط کلوتمنسترا و آیگیستوس؛ و سپس به روایت مجازات آنان به دست اورستس میپردازد. مطالعه این کتاب، هم به سبب اهمیت تاریخی و جذابیت هنری آن و هم از جهت نثر روان و ترجمه درخشانش، بسیار لذتبخش بوده و تجربهای فراموشنشدنی را برای تمامی خوانندگان به ارمغان خواهد آورد.
کتاب اورستس