«هایدگر و نازیسم»، نوشتهٔ محقق شیلیایی ویکتور فاریاس، به بررسی رابطه بحثبرانگیز فیلسوف آلمانی، مارتین هایدگر، با جنبش ناسیونالسوسیالیسم در آلمان میپردازد. این کتاب که در سال ۱۹۸۷ منتشر شد، بحثهای شدیدی را در محافل علمی و عمومی به دنبال داشت؛ زیرا شواهدی درباره دخالت و حمایت هایدگر از نازیسم در دهه ۱۹۳۰ آشکار کرد. کار فاریاس در این اثر به تحلیل نوشتههای فلسفی و پیوندهای سیاسی هایدگر میپردازد تا شناخت عمیقتری از موضع فکری و اخلاقی او در آن دوران ارائه دهد.
فاریاس تحلیل جامعی از زندگی هایدگر ارائه میدهد و بهویژه به دوره ریاست او در دانشگاه فرایبورگ از ۱۹۳۳ تا ۱۹۳۴ میپردازد، زمانی که او آشکارا خود را با حزب نازی همسو کرد. کتاب به بررسی سخنرانیها، نوشتهها و پیوندهای سیاسی هایدگر پرداخته و ادعا میکند که ایدههای فلسفی او -از جمله مفاهیمی مانند «هستی» و «اصالت»- شاید با ایدئولوژی ناسیونالسوسیالیستی سازگاری داشته یا تحت تأثیر آن قرار گرفته باشد.
فاریاس تحلیل میکند که چگونه فلسفه هایدگر با برخی از آرمانهای نازیها همخوانی داشته است و به تأملات هایدگر پس از جنگ، که اغلب درباره گذشته سیاسی خود سکوت میکرد، پرداخته و پرسشهایی در مورد میراث او برمیانگیزد. «هایدگر و نازیسم» به پیامدهای اخلاقی و فلسفی پیوندهای هایدگر با نازیسم میپردازد. فاریاس معتقد است که تصمیمات سیاسی هایدگر تنها اشتباهات تاریخی نبودند، بلکه ناشی از گرایشهای فلسفی او بودند. این ادعا پرسشهای دشواری درباره همسویی احتمالی ایدههای وجودی هایدگر با آرمانهای فاشیستی مطرح میکند و بیطرفی یا خلوص میراث فکری او را به چالش میکشد. فاریاس همچنین مسئولیت روشنفکران را در زمانهای بحران سیاسی مطرح میکند و با تحلیل اعمال و نوشتههای هایدگر، پرسشهای اخلاقی دربارهٔ نقش فلسفه در شکلدهی ایدئولوژیهای سیاسی را پیش میکشد.
«هایدگر و نازیسم» همچنان اثری بحثبرانگیز و تأثیرگذار است که به بررسی رابطه میان فلسفه و سیاست پرداخته و بر پژوهشها و بحثهای پیرامون مسئولیتهای روشنفکران تأثیر گذاشته است. فاریاس از طریق تحلیلی دقیق، خوانندگان را به تأمل دربارهٔ تأثیر همزمان باورهای شخصی، پیوندهای سیاسی، و ایدههای فلسفی بر میراث فکری هایدگر و تأثیر آن بر نسلهای آینده دعوت میکند. این کتاب، منبعی ارزشمند برای علاقهمندان به بررسی پیوندهای میان فلسفه، تاریخ و اخلاق است.
کتاب هایدگر و نازیسم