«دام» نمایش نامه ای است با پانزده تابلو که پرسوناژ اصلی اش فرانتس کافکاست.
عناوین پانزده گانه تابلوها به ترتیب زیر است: «اتاق خدمتکار»، «چند سال بعد»، «قربانی توبه کاری»، «فروشگاه مبل»، «والدین»، «در اتاق یک هتل»، «محاکمه خود»، «حلقه ها»، «اعلام کننده»، «برادران و خواهران»، «من با دستان دوستم آتش می زنم»، «پیش سلمانی»، «برو اونو ببین»، «اون هیچ وقت بالغ نمیشه» و «در برابر دیوار».
اگرچه هر ۱۵ تابلوی نمایش به کافکا و زندگی او، از کودکی تا مرگ، مربوط است، خط روایی روشنی در نمایش نامه وجود ندارد و نمی توان آنچه در طول نمایش روایت می شود را تعریف کرد.
با این حال، نمایش نامه با کودکی کافکا و رابطه او با زن های خانواده اش شروع می شود و بعد به خشونت سفت وسخت پدرش پرداخته می شود و درنهایت کافکای نویسنده ای را می بینیم که در زندگی اش ماکس برود، فلیسه یا زن هایی دیگر وارد شده اند.
روژه ویچ نه به دنبال ارائه تصویری اسطوره ای از کافکا به عنوان یکی از بزرگ ترین نویسندگان قرن بیستم، بلکه برعکس در جست وجوی کافکایی است که ترس ها، نگرانی ها، ضعف ها و دغدغه های خودش را دارد.
روژه ویچ در نمایش نامه «دام» با همین شیوه به سراغ ترس کافکا از زندگی روزمره و زن ها رفته است.
روژه ویچ در دوره ای که خود بدل به یکی از مهم ترین شاعران، نویسندگان و نمایش نامه نویسان لهستان شده بود، کافکا را «حفره ای سیاه» در آسمان ادبیات اروپا می نامد و می نویسد: «درباره او باید با احتیاط عمل کرد؛ او می تواند همه چیز را ببلعد و نابود کند».
«دام» آمیخته ای از واقعگرایی و فراواقعگرایی توام با گروتسکی اکسپرسیونیستی است.
کتاب دام