فرانکلین می تواند با انگشتهایش اعداد را بشمارد و بند کفشش را خودش ببندد. او دوست دارد در کلاس درس به آقای جغد کمک کند. او همیشه آماده است تا به دوست ها و همسایه هایش کمک کند. اما یک روز فرانکلین کمی زیاده روی کرد. بچه های کلاس فرانکلین می خواستند به یک گردش علمی بروند. آقای جغد از آن ها خواست که برای نمایشگاه علوم طبیعی مدرسه چیزهای جالبی که در گردش علمی پیدا می کنند با خود به مدرسه بیاورند. آقای جغد اجازه داد تا بچه ها خودشان به تنهایی موجودات زنده در جنگل را تجربه کنند. او همچنین به آن ها یادآور شد جنگل جایی است که بچه ها به آن تعلق دارند آقای جغد سپس به جایی که فرانکلین و دوست هایش ایستاده بودند اشاره کرد و گفت شاید چیزهای طبیعی جالبی پیدا کنید. فرانکلین به سختی می توانست برای جمع کردن چیز های ویژه صبر کند و...
داستان ها نقشی مهم و حیاتی در رشد و پیشرفت کودکان دارند. کتاب هایی که می خوانند و شخصیت هایی که از طریق ادبیات با آن ها آشنا می شوند، می توانند به دوستانشان تبدیل شوند.