نصیحت منو قبول کن و زیاده روی نکن. راجع به پاسبان ها زیاد نگران نباش، چون اون ها با یه کم پول و رشوه؛ کاری به کارت ندارن، ولی از کارآگاه های پلیس دور بمون چون آدم های گردن کلفت و سخت گیرین و کنار اومدن باهاشون کار حضرت فیله. ماتیس که فعلا رییس پلیسه، قبلا معاون من بود. اون موقع زیاد با هم درگیر می شدیم و کاشکی همون موقع اخراجش کرده بودم. نه تنها پلیس بد و بی عرضه ایه، آدم خشن و بی رحمی هم هست. معاون او فعلا جو کارسونه، اون هم پلیس بدیه ولی از همه ی اون ها بدتر و خشن تر گروهبان کارل لاستیر. اگه با اون درگیر شی کم ترین خطری که تهدیدت می کنه، اینه که از شهر میندازدت بیرون، آقای اسلیدن شوخی نمی کنم یه دفعه یه کاراگاه خصوصی از ولدن اومد این جا که…
داستان های جنایی، یکی از قواعد اساسی قصه گویی را به آشکارترین شکل نشان می دهند: «علت و معلول»
این دسته از کتاب ها، ضربان قلب مخاطب را به بازی می گیرند و هیجان و احساس ورود به دنیایی جدید را برای او به ارمغان می آورند.
نسخهای که من دارم چاپ سوم هست. طراحی و صفحه آرایی و فونتی که استفاده شده آدم رو یاد جزوههای کنکوری میندازه. اشتباهات تایپی داره که نمیدونم چرا تو چاپ سوم اصلاح نشده. ترجمهی روانی داره اما من یک فصلش رو مطابقت دادم و مثل اینکه بعضی جاها تصمیم گرفته به متن اصلی وفادار نباشه که این موضوع در عنوان کتاب هم صدق میکنه. اگه موضوعاتی که گفتم شما رو اذیت نمیکنه به نظرم کتاب خوبیه و به علاقمندان به این ژانر پیشنهاد میکنم.