داستانی شوکه کننده درباره ی گروه های تبهکاری شرور و بی رحم.
این اثر به صورت گسترده جزء ده رمان تریلر برتر در قرن گذشته به حساب می آید.
با روایتی درخشان. لذتی تمام عیار برای طرفداران داستان های معمایی کلاسیک.
ماما گریسون خانمی بود قوی با اندامی خیلی چاق و گوشت آلود. گوشت صورتش مثل دو کیسه شل از دو گونه اش آویزان بود. موهای چین دارش به رنگ مشکی تند نامطبوعی رنگ شده بود. چشمان ریز براق اش مثل شیشه سرد و بی حالت بود. یک پیراهن کثیف توری به رنگ کرم پوشیده بود. بازوهای عظیم اش با آن رگ های خونی برجسته رگه رگه. لا به لای شبکه توری پیراهن اش، مانند خمیری که از صافی رد شده باشد، بیرون زده بودند. از نظر جسمانی به اندازه یک مرد قوی بود. پیرزن زشت و ترسناکی بود و همه افراد دار و دسته اش از جمله اسلیم، به شدت از او می ترسیدند.
من باعث خجالت خودم هستم. من شخصی هستم بدون هیچ گذشته، خصوصیت یا باوری. بعضی آدم ها می توانند با این شرایط کنار بیایند چون به خدا اعتقاد دارند. من به جز خوش گذراندن به هیچ چیز دیگری اعتقاد نداشته ام.
او به سیاهی خیره ماند و اشک های جمع شده در چشمانش سرازیر شد. هوای داغ داخل اتاق، ناگهان به بدنش حمله ور شد و فشاری ظالمانه و بسیار شدید، او را به زمین میخکوب کرد. مقاومتش از دست رفته بود.
در این مطلب قصد داریم به شکل خلاصه با ویژگی ها و عناصر مهم «داستان نوآر» بیشتر آشنا شویم.
داستان های جنایی، یکی از قواعد اساسی قصه گویی را به آشکارترین شکل نشان می دهند: «علت و معلول»
به هر طرف نگاه کنید، با داستان ها روبه رو می شوید. از گذشته های خیلی دور که اجداد ما دور آتش می نشستند و داستان تعریف می کردند تا به امروز که شبکه های تلویزیونی، سریال های محبوبی تولید می کنند
این دسته از کتاب ها، ضربان قلب مخاطب را به بازی می گیرند و هیجان و احساس ورود به دنیایی جدید را برای او به ارمغان می آورند.
وقتی که آثار کلاسیک را مطالعه می کنید، در واقع در حال خواندن کتاب هایی هستید که نقشی اساسی در شکل گیری چگونگی نوشتن و خواندن ما در عصر حاضر داشته اند
عالی عالی عالی 👌
کتاب خوبی هستش، داستان نسبتا جذابی داره و ترجمه قابل قبول و روان هست.
کتاب خیلی خوبیه و داستان جذابی داره. ترجمهی روان و درستی داره. حتماً پیشنهاد میکنم.
کتاب خیلی خوبی است و ترجمه خوبی دارد و مخصوصا با این قیمت حتما کسانی که به ادبیات جنایی علاقه دارند بخوانند