1. خانه
  2. /
  3. کتاب زیباترین جای جهان این جاست

کتاب زیباترین جای جهان این جاست

نویسنده: فرانسس میرالس
3.8 از 1 رأی

کتاب زیباترین جای جهان این جاست

(دعوت به خوشبختی)
Le plus bel endroit du monde est ici
انتشارات: مروارید
٪15
180000
153000
معرفی کتاب زیباترین جای جهان این جاست
ایریس سی و شش ساله است و در سر او افکار تاریکی وجود دارد. هر دو والدین او در یک حادثه ی دلخراش به تازگی فوت کرده اند واین به این معنی است که تنها در یک ثانیه ، تمام زندگی او وارونه شده است. در یک بعد از ظهر سرد و خاکستری ، او حتی به پایان دادن به زندگی خود فکر می کند. نگاهش سپس به جلوی کافه ای می افتد که قبلا هرگز به آن توجه نکرده بود. نام عجیب آن ، "زیباترین جای جهان اینجا است" ، کنجکاوی او را برمی انگیزد. داخل آن فقط یک میز آزاد وجود دارد ، مرد پشت پیشخوان او را به نشستن دعوت می کند. بدون اینکه واقعا بداند چرا ، ایریس اجازه می دهد که راهنمایی شود و به زودی یک عشق تاثیر گذار ، فراموش نشدنی و جادویی پیدا می کند ... نام او لوکا است ، او ایتالیایی است و برای شش روز متوالی ، آنها در این مکان بی انتها دیدار می کنند. ، به دور از نگرانی های زندگی روزمره. کم کم ایریس دوباره لبخند می زند. اما بعد از ظهر روز هفتم ، لوکا دیگر ظاهر نمی شود. ایریس می فهمد که او هرگز بر نخواهد گشت ، اما مهمتر از همه ، او دری را برای او باز کرده است که او هرگز نمی دانسته وجود دارد: یعنی خوشبختی.
زیباترین جای جهان اینجا است ، هشت کلمه کوچک که همه چیز را تغییر می دهد ، چشم انداز او از جهان ، زندگی او و شاید حتی شما ..
درباره فرانسس میرالس
درباره فرانسس میرالس
فرانسس میرالس، زاده ی 27 آگوست 1968، نویسنده ی اسپانیایی است. میرالس در بارسلونا به دنیا آمد. او رشته ی روزنامه نگاری را برای تحصیل برگزید اما بعد از چهار ماه، از آن انصراف داد. میرالس سپس در یک بار مشغول به کار شد و در آن جا نواختن پیانو را آموخت.او به تحصیل در رشته ی ادبیات انگلیسی روی آورد و داستان نویسی را به صورت جدی تری دنبال کرد. کتاب های میرالس در اسپانیا به محبوبیت بالایی دست یافته اند.
دسته بندی های کتاب زیباترین جای جهان این جاست
قسمت هایی از کتاب زیباترین جای جهان این جاست

بعدازظهر یکشنبه زمان مناسبی برای تصمیم گیری نیست. به خصوص اگر ژانویه کل شهر را با لباسی خاکستری پوشانده باشد. این پوشش سنگین به رویاها هم رحم نمی کند. ایریس ناهارش را به تنهایی در مقابل تلویزیون خورد و سپس از خانه بیرون رفت. تا پیش از مرگ پدر و مادرش در تصادف رانندگی، اهمیت چندانی نمی داد که عشقی در زندگی اش نداشت. شاید به خاطر خجالتی بودن بیمار گونه اش بود که تا سن سی وشش سالگی، فقط عشقی یک طرفه و چند قرار ملاقات بدون ادامه را تجربه کرده بود. هرچند این مسأله به نظرش طبیعی می رسید. همه چیز با آن اتفاق تلخ تغییر کرد. دیگر روزهای کاری ملال آورش در شرکت بیمه با آخر هفته های کنار خانواده جبران نمی شدند. حالا او تنها مانده بود و دیگر توان رویاپردازی برای بهبود اوضاع را از دست داده بود. ایریس در گذشته ماجراهای گوناگونی را در ذهن خود به تصویر می کشید تا به زندگی اش معنایی بدهد.

مقالات مرتبط با کتاب زیباترین جای جهان این جاست
جهانی نو با پیوند ژانرهای علمی تخیلی و فانتزی
جهانی نو با پیوند ژانرهای علمی تخیلی و فانتزی
ادامه مقاله
نظر کاربران در مورد "کتاب زیباترین جای جهان این جاست"
2 نظر تا این لحظه ثبت شده است

کتاب واقعاً زیبایی بود، من لذت بردم از خوندنش

1403/08/14 | توسطریحانه منصوری
0
|

کتابش فوق العادست

1402/08/29 | توسطفاطمه - کاربر سایت
1
|