در حال راهرفتن در پیادهرو، فردی را میبینید که کنار دیوار نشسته و مشغول تعمیر قلب و چشم و مغز انسان است. بدون ذرهای تعجب، راه خود را ادامه میدهید. کمی دورتر به کیوسک روزنامهفروشی میرسید و برای خواندن تیتر روزنامهها مقابل آن میایستید. یکی از روزنامهها در صفحه اول خود با حروفی درشت نوشته: «خوردن انسان، حق حیوانات است.» این هم هیچ حساسیتی در شما برنمیانگیزد. پس از آن همانطور که پیش میروید، گرمایی شدید احساس میکنید. چشم به آسمان
میاندازید. ده خورشید در آسمان بالای سرتان جا خوش کردهاند و مشغول حرفزدن هستند. چنین صحنهای هم برایتان عادی است. در نهایت به چاهی میرسید که اگر هر کس، ازجمله شما، به درونش نگاه کند میتواند خود واقعیاش را در آب آن ببیند… بله میشود جهان را
بهگونهای دیگر تصور کرد. میتوان واقعیتهای جلو چشممان را کاملا کنار گذاشت و همهچیز را خارج از قاعدهوقانون موجود دید. داستانهای این مجموعه، چنین جهانی را به شما معرفی میکنند. بیشک نمیتوان نامشان را سورئالیستی، اکسپرسیونیستی، جادویی و… گذاشت چراکه ویژگی آنها با تعاریف و شاخصهای حاکم بر این سبکها، سازگاری چندانی ندارد؛ و البته که گاهی هم دارد. دنیای برآمده از این نوشتهها را میتوان لابهلای آثار اسطورهای و قصههای عامیانه مردم ایران و سرزمینهای دیگر پیدا کرد که ژانرها و قالبهای متنوع و خاص خود را دارند.
خلاصه آنکه داستانهای این مجموعه، دنیایی را به ما ارائه میدهند که فقط میتوان یک نام بر آن گذاشت: «جور دیگر جهان.»