کتاب «شهر مه»، مجموعه داستانی است که نویسندهی آن، کارلوس روئیث ثافون فضاهای رازآلود و مهگرفته دوران گوتیک شهر بارسلون را روایت میکند. نویسنده در این مجموعه که یازده داستان کوتاه و بلند را شامل میشود، به دوران تفتیشعقاید در قرنپانزدهم میلادی، دوران زندگی سروانتس در قرنشانزدهم و هفدهم و دوران جنگ داخلی اسپانیا در نیمهی اول قرنبیستم میپردازد. نقطهی اشتراک تمامی این داستانها، رازآلودگی و تصاویر سرشار از ابهام است. همچنین ثافون در این کتاب، بر تیرگی، تباهی، تنهایی و سرشت تلخ نهفته در اعماق روح بشر تاکید میکند.
در بخشی از متن کتاب آمده: «… و به این ترتیب، چون روز بیستوسوم ماه آوریل از راه رسید، زندانیهای بند، به داوید مارتین، که با چشمانی بسته در میان سایههای گوشهای از سلول خود دراز کشیده بود روی کردند و التماسکنان از او خواستند قصهای برایشان بگوید که بهواسطهی آن، رخوت از وجودشان برود. مارتین در پاسخ به آنها گفت: «پس حالا قصهای برای شما تعریف میکنم. قصهای دربارهی کتابها، گلهای سرخ و اژدها؛ قصهای که با چنین روز خاصی همخوان باشه. اما ورای هرچیز، این قصه، داستانه دربارهی جهان سایهها و خاکسترهای مرگ که با زمانهی امروز ما همخوانی بیشتری داره…» (بخشهایی گمشده از کتاب زندانی آسمان).
کارلوس روییث ثافون نویسندهی اسپانیایی، متولد بارسلون است. او اولین رمان خود را در چهاردهسالگی نوشت و از نوزدهسالگی به یک نویسندهی حرفهای بدل شد. سال ۱۹۹۳ با رمان «شاهزادهی مه» برندهی جایزهی «ادبه» شد و این رمان، جلد اول از سهگانهی «مه» بود که ثافون را به نویسندهای جهانی تبدیل کرد. آثار او به بیش از پنجاه زبان ترجمه شدهاند و جوایز متعددی را برایش به ارمغان آوردهاند.
کتاب شهر مه