داستان های مجموعه ی «افتاده بودیم در گردنه ی حیران» جهانی ملموس و آدم هایی زنده را با خوانندگانش به اشتراک می گذارد. حسین لعل بذری با زبانی تراش خورده و نثری پخته و منسجم، به خلق فضاهایی دست می زند که میان وهم و واقعیت در نوسان است و آدم هایی را به نمایش می گذارد که با ویژگی ها و واکنش های زنده و قدرتمندشان به خوبی قابلیت ماندگار شدن در ذهن خواننده را دارا می باشند. نویسنده در این مجموعه با بهره گرفتن از فرهنگ ها و گویش های مختلف، فضایی متنوع ایجاد می کند و از یکنواختی و سکونی که گریبانگیر بخش عمده ای از فضاهای داستانی اخیر است، دور می شود. حس های متنوع انسانی از مرگ و رنج گرفته تا عشق و امید، در این مجموعه هر یک سهم خود را دارند و هیچ کدام جا را بر دیگری تنگ نمی کنند. هرچند درد و مرگ عناصر پررنگی در داستان های لعل بذری هستند، اما «افتاده بودیم در گردنه ی حیران» کتابی است که با وجود تمام ناکامی ها و رنج ها و مرگ هایی که روایت می کند، در نهایت خالصانه در ستایش عشق و زندگی تصنیف شده.
کتاب افتاده بودیم در گردنه ی حیران