همانطور که از عنوان آن پیداست ، داستان "اگنس گری" بر روی قهرمان اصلی ، "اگنس گری" متمرکز شده است و او راوی داستان نیز هست. داستان از کودکی اگنس تا انتصابش به عنوان معلم سرخانه و سپس ازدواج و مادر شدنش جریان دارد. این قصه ی زیبا از "آن برونته" ، یک داستان بسیار ساده است. با این حال "آن برونته" شما را با چنان قدرتی به "اگنس گری" پیوند می دهد که نمی توانید آن را زمین بگذارید. قصه، با صداقت و جدیت شما را به خود جلب می کند. اگنس کامل نیست، او نقاط قوت و ضعف مخصوص به خود را دارد. او صادقانه زندگی خود را بدون هیچ گونه توجیهی در برابر خواننده هویدا می کند. این کیفیت در روایت باعث می شود خوانندگان اگنس را دوست داشته باشند؛ چرا که می توانند با او همدردی کنند. کاراکتر "اگنس گری" از شخصیتی هوشمندانه برخوردار است. شخصیت های فرعی که "آن برونته" در داستان به کار می گیرد به رشد شخصیت اگنس کمک می کند. این کار با ظرافت هرچه تمام تر انجام شده است ، زیرا حتی اگر در ابتدای کار اگنس را دوست نداشته باشید، محبت او به آرامی درون شما رشد می کند و در نهایت او را دوست خواهید داشت. اگنس گری کوچکترین دختر یک کشیش است. وقتی خانواده در شرایط سختی قرار می گیرد ، او اصرار دارد که به عنوان یک معلم سرخانه کار کند تا به خانواده اش کمک کند و به آن ها ثابت کند که دیگر بچه نیست. اما روح ایده آلیستی او در اولین موقعیتش نزد خانواده ی بلومفیلد و فرزندان لوس و خرابکارشان آزمایش می شود. پس از این او برای خانواده ی موری که به مراتب ثروتمندترند کار می کند ، جایی که دختر موذی خانواده تهدید می کند تنها نقطه روشن زندگی اگنس را به خطر بیاندازد: ادوارد وستون.
کتاب اگنس گری
ان برونته (Anne Brontë) (زادهٔ ۱۷ ژانویه سال ۱۸۲۰ - درگذشته ۲۸ مه سال ۱۸۴۹) شاعر و نویسنده انگلیسی بود. او یکی از ۳ خواهر مشهور برونته بود. یکی از معروفترین کتابهای وی مستأجر عمارت وایلدفل نام دارد.آن برونته در ۱۷ ژانویه ۱۸۲۰ در تورنتن، یورکشر غربی شمال انگلستان به دنیا آمد. پدر او کشیشی ایرلندی بود و مادرش یک سال پس از تولد او از دنیا رفت. او به همراه خواهرانش، شارلوت و امیلی دوران کودکی بسیار سختی را گذراندند.ان برونته بر خلاف شارلوت و امیلی به مدرسه نرفت و در خانه درس خواند ولی ...
The one story in English literature in which style, characters and subject are in perfect keeping.
یک داستان در ادبیات انگلیسی که سبک ، شخصیت ها و موضوعات در آن کاملا حفظ شده است.
George Moore
قسمت هایی از کتاب اگنس گری (لذت متن)
پدرم کشیشی بود اهل شمال انگلستان و بحق مورد احترام همه کسانی که او را می شناختند. در سال های جوانی با مقرری مختصر کشیشی و ملک کوچک دنجش زندگی نسبتا راحتی داشت. مادرم، که برخلاف آرزوی دوستان و نزدیکانش زن او شده بود، دختر یک ملاّک بود و خیلی هم بادل و جرئت. به او گفته بودند که اگر زن آن کشیش بی چیز بشود باید از خیر کالسکه و خدمتکار خود بگذرد، همین طور تجملات و زرق و برق های رفاه و آسایش، که برای او دست کمی از ضروریات زندگی نداشت. اما همه این حرف هایی که به او می زدند بی فایده بود. کالسکه و خدمتکار البته مایه آسایش و راحتی بودند، اما شکر خدا مادرم دوتا پا داشت که با آن ها هر جا می خواست می رفت و دوتا هم دست که با آن ها کارهای لازم را پیش می برد. خانه مجلل با باغ و محوطه بزرگ چیزی نبود که آدم از آن بدش بیاید، ولی مادرم حاضر بود در کلبه ای کوچک با ریچارد گری زندگی کند اما در قصری بزرگ با هیچ مرد دیگر عالم زندگی نکند.
پدرش، بعد از کلی جرّ و بحث بی نتیجه، بالاخره به عاشق و معشوق گفت اگر می خواهند با هم ازدواج کنند حرفی ندارد، اما دخترش را از تمام ثروتش محروم خواهد کرد. فکر می کرد به این ترتیب آتش عشق و علاقه هر دو نفر فروکش می کند، اما اشتباه می کرد. پدرم به حدی قدر مادرم را می دانست که می فهمید او وجودش یعنی ثروت. اگر کلبه محقرش را با قدومش روشن می کرد، با کمال میل با هر شرایطی شوهرش می شد. مادرم هم حاضر بود با دست های خودش همه کارها را انجام بدهد اما از مرد محبوبش دور نباشد، مردی که سعادتش سعادت او بود و جسم و روحش با او یکی. به این ترتیب، ثروتش رفت به جیب خواهری که عاقل تر بود و با تازه به دوران رسیده ای ازدواج کرده بود که از هند برگشته بود.