«کاغذدیواری زرد» داستان کوتاهی نوشتهی شارلوت پرکینز گیلمن است. این داستان اولین بار در ژانویهی ۱۸۹۲ در مجلهی نیوانگلند چاپ شد. «کاغذدیواری زرد» یکی از بهترین نمونههای داستان کوتاه گوتیک با پشتوانهی فمینیستی بهشمار میآید.
این داستان چند صفحهای کندوکاوی در مفاهیمی نظیر جنون، انزوا، نقش فیگور مردانه در اعمال قدرت بر زنان و نگرشهای غالب بر خیالپردازیهای زنان است. راوی داستان زنی بینام است که همراه با همسرش بهمنظور بهبود از بیماری عصبیای که از سر گذرانده به خانهای خلوت و دورافتاده نقلمکان میکند. همسرش که پزشک است معتقد است او به استراحت و دوری از کار- که نوشتن است- نیاز دارد تا کاملا بهبود یابد. زن اما در خفا مینویسد و داستان را از خلال یادداشتهای روزانهاش روایت میکند. از کاغذدیواری اتاقشان میگوید که زرد انزجارآوری است. این کاغذدیواری ذهن او را مدتها با خود درگیر و وسواسی ترسناک را برایش ایجاد میکند وسواسی که زن را به مرز فروپاشی روانی میبرد.
داستان با یادداشتهای عینی زن شروع میشود که از وضعیت زندگی خود شاکی است و از همسرش دلگیر است که به او حتی حق انتخاب اتاق دلخواهش را در خانهای دورافتاده نمیدهد. سپس یادداشتها رفتهرفته گسیختهتر میشوند و ذهن زن آشفتهتر میشود و از صداهایی میگوید که از داخل کاغذدیواری میشنود. حالوهوای گوتیک داستان و وحشت روانشناختیای که رفتهرفته به مخاطب خود تزریق میکند، آن را نمونهی درخشانی در حوزهی مطالعات زنان میکند و بر ضرورت ایجاد روایتهای زنانه تاکید میکند. با توجه به زمان و سال انتشار اثر، این داستان را میتوان داستانی پیشرو در این زمینه دانست و مضمونش را دغدغهای مدرن و همچنان حاضر تلقی کرد. «کاغذدیواری زرد» بعدها الهامبخش اقتباسهای تئاتری، سینمایی و حتی رادیویی بوده است و ردپای پررنگی در میان آثار داستانی فمینیستی و گوتیک دارد. از بین داستانهای شارلوت پرکینز گیلمن «کاغذدیواری زرد» درخشانترین و تاثیرگذارترین داستان محسوب میشود.
کتاب کاغذ دیواری زرد