کتاب پدر آن دیگری

I Hid My Voice
کد کتاب : 15938
شابک : 978-9648175011
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 289
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2004
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 20
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

معرفی کتاب پدر آن دیگری اثر پرینوش صنیعی

پدر آن دیگری، سال های اولیه ی بعد از انقلاب را شرح می دهد و سخت گیری هایی که آن زمان در مورد رابطه دختران و پسران اعمال می شد، در بخش هایی از کتاب بازگو و درباره شان نقد شده است. بیشتر از دیالوگ ها و گفت وگوی بین شخصیت ها، روایت های داستان به چشم می خورند. پدر آن دیگری و روایت هایش بیشتر از اینکه کلام محور باشند، پر شده اند از رنگ ها، بوها و مزه های مختلف. پر از احساسات گوناگون تلخ و شیرین.

کتاب حاضر روایت گر دوران کودکی پسری ست که زندگی عادی ندارد و مثل هم سن و سال هایش زندگی نمی کند. شهاب، راوی داستان، در روز تولد بیست سالگی اش با دیدن عکسی خاطرات دوران کودکی اش را مرور می کند و آن را برای مخاطب شرح می دهد. شهاب از تحقیرهای پدرش خسته شده، شهابی که از تبعیض های پدرش بین او و برادر بزرگش آرش رنج می برد. آرشی که درس خوان و با استعداد است و همین ویژگی ها باعث جلب تمام توجه پدر خانواده به آرش می شود، به طوری که پدر دو پسرش را با هم مقایسه می کند و در مقابل آرش باهوش، شهاب خنگ قرار می گیرد. در این بین شهاب برای دفاع از خود سکوت می کند. عملا اعتراض می کند اما اعتراض او بی صداست. او به اصطلاح لالی انتخابی و یا سکوت پیشگی گزینشی را برمی گزیند و هیچوقت با هیچ کسی حتی اطرافیان نزدیک و درجه یکش صحبت نمی کند.

نویسنده در خلال روایت داستان خواننده اش را با دو شخصیت خیالی و به عبارتی دو دوست خیالی شهاب آشنا می کند؛ اسی و ببی.از منظری وجود این دو شخصیت می تواند آزردگی روانی شهاب را برای خواننده به تصویر کشد و از سوی دیگر عواطف و احساسات او را با وضوح بیشتری برای خواننده نمایان می کند. ماجرای صحبت نکردن آرش تا قبل از هفت سالگی و شروع مدرسه ادامه پیدا می کند و تنها کسی که از راز راوی داستان مطلع است، مادر بزرگ اوست. نثر ساده و روان داستان، همذات پنداری با کودک راوی داستان را برای خواننده ممکن می سازد. سواد روان شناسی نویسنده در پرداخت این روایت بسیار کارآمد بوده است.

کتاب پدر آن دیگری

پرینوش صنیعی
پرینوش صنیعی (متولد ۱۳۲۸ در تهران) داستان‌نویس ایرانی است. از رمان‌های شناخته‌شدهٔ وی می‌توان به پدر آن دیگری که بر اساس آن فیلمی با همین نام در سال ۱۳۹۳ ساخته شد اشاره کرد.صنیعی در محله شاپور زندگی می‌کرد. در دبیرستان به تحصیل در رشتهٔ ادبی پرداخت و در دانشگاه در رشتهٔ روان‌شناسی تحصیل کرد
قسمت هایی از کتاب پدر آن دیگری (لذت متن)
مادر امروز برای 20 سالگی ام جشن تولد مفصلی گرفته و من به دور از هیاهوی دوستان، بیست سال گذشته را مرور می کنم. از روزی که به خنگیم پی بردم، نسبت به این کلمه حساس شدم، وقتی به این اسم صدایم می کردند عصبانی می شدم یا جیغ می کشیدم، چیزی را می شکستم یا کسی را می زدم و یک خرابکاری درست و حسابی راه می انداختم ولی از آن لحظه که واقعیت را پذیرفتم حالت هایم عوض شد، با شنیدن این اسم عصبانی نمیشدم ولی انگار چیزی راه گلویم را می بست، در کنجی می نشستم زانوهایم را بغل می کردم و آرزو می کردم از این هم کوچک تر شوم آنقدر کوچک که هیچ کس نتواند مرا ببیند و این برای بچه چهار ساله رنج بزرگی است.

دخترعمویم «فرشته» مرا بخاطر خنگ بودنم خیلی دوست داشت. مرا «خنگول کوچولوی من» صدا می کرد و در آغوشم می گرفت. چقدر از بویش خوشم می آمد. او هم از کارهای من خوشحال می شد و می خندید، شکلات و بستنی برایم می خرید. من شکلات و بستنی خیلی دوست داشتم ولی از اینکه او خوشحال می شد، بیشتر خوشم می آمد. حاضر بودم هرکاری بکنم تا او بیشتر و بیشتر خوشحال شود. آن ها همیشه با خنده به من خنگ می گفتند من هم طبیعتا فکر می کردم خنگ حرف خوبیست. نمی دانستم، مردم بخاطر چیزهای دیگر جز خوشحالی هم می خندند. خوب چه کنم من خنگ بودم دیگر.