کتاب «جنبش پدیدارشناختی» یک مقدمهی تاریخی و جامع بر آراء مفتکران پدیدارشناسی است که توسط هربرت اسپیگلبرگ نوشته شده است. این اثر معروف و شناخته شده صرفا شرحی از نظریات فلسفی نیست، بلکه روایتی از تکامل پدیدارشناسی و تأثیر عمیق آن بر تفکر قرن بیستم است.
کتاب اسپیگلبرگ به چندین بخش تقسیم میشود که هر کدام یک مرحله از حرکت و پیشرفت پدیدارشناسی را شرح میدهد. فصلهای اولیه بر مراحل مقدماتی تمرکز دارند و در مورد شخصیتهایی مانند فرانتس برنتانو و کارل استامپ که پایههای پدیدارشناسی را بنیانگذاری کردند، بحث میکند. مفهوم قصدیت (روی آوری) برنتانو و رویکرد تجربی استامپ به پدیدارشناسی بهعنوان سهم عمدهی تفکرات این دو متفکر معرفی میشود که فیلسوفان بعدی را عمیقا تحت تأثیر قرار دادند. هستهی اصلی کتاب با بررسی دقیق پدیدارشناسی ادموند هوسرل وارد مرحلهی آلمانی جنبش پدیدارشناسی میگردد. تلاش هوسرل برای ایجاد یک علم دقیق آگاهی و توسعهی روشهای پدیدارشناختی، به گفتهی نویسنده، سنگ بنای اصلی پدیدارشناسی میشود. پس از این اسپیگلبرگ به بررسی نظریات سایر شخصیتهای کلیدی مانند ماکس شلر، نیکولای هارتمن و مارتین هایدگر میپردازد. او فلسفههای آنها را بهعنوان تحولات متمایز و اصیل و در عین حال به هم پیوسته در چارچوب پدیدارشناختی ارائه میکند. کتاب سپس به فاز فرانسوی خود منتقل میشود، جایی که آثار گابریل مارسل، ژان پل سارتر، موریس مرلوپونتی، پل ریکور، و امانوئل لویناس مورد بحث قرار میگیرد. این بخشها بر تنوع فلسفۀ پدیدارشناختی و انطباق و پیشرفت آن در زمینههای مختلف فرهنگی، اجتماعی و سیاسی تأکید دارد.
روایت اسپیگلبرگ هم تاریخی است و هم انتقادی. او چالشهایی که پدیدارشناسی با آن مواجه است، مانند ظهور پوزیتیویسم و رفتارگرایی را در نظر گرفته است و انتقادهای آنها را به پدیدارشناسی بیان نموده است. خواندن کتاب «جنبش پدیدارشناسی»، که همچون مقدمهای جامع به پدیدارشناسی است، برای هر کسی که علاقهمند به تاریخ فلسفه، به ویژه حوزهی پدیدارشناسی است، نه تنها مفید، بلکه ضروری میباشد.
کتاب جنبش پدیدارشناسی