بیماران برای کنترل عواطف خود از دفاع ها استفاده می کنند و این منجر به بروز مشکلات کنونی شان میشود. دفاع ها، به صورت خودکار و ناخودآگاه، جنبه هایی از واقعیت و عواطف را که باعث تشویش و نگرانی میشوند، از خود (ایگو) دور می کنند.
دفاع ها مانع از مشاهده ی کامل و دقیق واقعیت میشوند؛ بنابراین، ما قادر نخواهیم بود عکسالعمل های مناسبی داشته باشیم. به این ترتیب، در رسیدن به اهدافمان شکست می خوریم و احساس منفی بیشتری را تجربه می کنیم.
در مقابل، مکانیسم های مقابله ای روش های هشیارانه ای هستند که به تناسب، برای حل کردن مشکل خارجی از آنها استفاده می کنیم. آنها موجب کاهش احساسهای منفی میشوند و به ما کمک می کنند تا اقدامی انجام دهیم و درنهایت مشکل را برطرف یا مدیریت کنیم.
دفاع ها از طریق تغییر نگرش یا درک ما در مورد واقعیت، حالت احساسی ما را تغییر می دهند، اما تغییری در خود واقعیت ایجاد نمیکنند. دفاع ها، درک ما را از واقعیت منحرف می کنند و باعث بروز رفتار و منش آسیب زا می شوند.
کتاب دفاع ها به روایت فردریکسون