پستچی پیر چشم از روی پاکتی که در دستش داشت برنمی داشت، عقل از سرش پریده بود. چندین سال بودکه نامه پخش می کرد... هر آدرسی هم که از این مشکل تر بود در یک چشم به هم زدن پیدا می کرد و نامه را به صاحبش می رساند. اما این یکی با همه نامه هایی که تا به حال دیده بود فرق داشت. نامه از آمریکا، همان جایی که اکثر مردم شب ها خوابش را می بینند، پست شده و نام نویسنده خیلی عجیب غریب بود: "ارسالی گورکن". پستچی خیلی فکر کرد تا این آقای "گورکن" را بشناسد و قیافه او را به خاطر بیاورد. قیافه تمام آن هایی را که از بیست سی سال پیش به آمریکا رفته اند از نظر گذرانید، اما...