پروژه نگهداری جامعه در بی خبری، انفعال و فرمانبرداری، سابقه ای طولانی در تاریخ دارد ولی همواره صورت هایی نو پیدا می کند. این حکم به ویژه در دورانی صادق است که مردم به تجربه ای از آزادی نایل آمده و کسی قادر نباشد که به سادگی، و با اعمال تهدید و خشونت، آن ها را به فرمانبرداری وادارد. انگلستان و ایالات متحده برجسته ترین نمونه ها در قرن گذشته بوده اند. در خلال جنگ جهانی اول، این دو دموکراسی پیشرو، آژانس های تبلیغاتی دولتی ای پدیدآوردند که بسیار موثر عمل می کرد. هدف وزارت اطلاع رسانی بریتانیا «کنترل اندیشۀ جهانیان» عنوان شد؛ به ویژه اندیشۀ روشنفکران امریکایی مورد هدف بود تا با استفادۀ ابزاری از آنها -که انتظار منطقی ای نیز بود- امریکا را درگیر جنگ جهانی کنند. برای رسیدن به این منظور، رئیس جمهور وودراویلسون، دستور تأسیس نخستین آژانس تبلیغاتی حکومتی را صادر کرد؛ نام این آژانس، کمیتۀ اطلاع رسانی عمومی بود که البته باید آن را «اطلاع نرسانی عمومی» نام داد. چند تن از برجسته ترین روشنفکران هدایت این سازمان را برعهده داشتند تا جامعه ای دچار مالیخولیای تعصب وطنی بدل کنند و اشتیاق جنگ با «تاتارهای» وحشی را در دل آن بیاندازند. این تلاش ها موفقیت شگفت آوری داشت و شامل دروغ بافی های فضاحت باری می شد که تا زمانی طولانی پس از تاریخ مصرفش بر جامعه عرضه می شد، و غالبا حتی پس از برملاشدن، باز هم در جامعه باقی ماند.
لازم است که ایالات متحده ملزومات اصلی معاهدۀ منع گسترش سلاح های هسته ای (ان پی تی) را نادیده بگیرد، چرا که امحای تسلیحات هسته ای براساس این معاهده، مرهون همکاری صادقانۀ کشورهاست؛ و امریکا باید هر نوع مصوبه که حملۀ نخست را منع می کند، قاطعانه رد کرد. توسل ایالات متحده به سلاح هسته ای ممکن است در واکنش به چیزی که این کشور دوست ندارد صورت بگیرد یا «پیشگیرانه» باشد. گزینۀ حملۀ نخست یعنی اینکه، علاوه بر خیلی چیزهای دیگر، بتوان برخلاف عرف بین الملل، به کشورهای غیر هسته ای امضاکنندۀ ان. پی. تی حملۀ هسته ای کرد.