هیچ نویسنده ای بهتر از او ترکیبی از ترس و احتمال ، خطر و شور و نشاط که این هزاره جدید را رقم زده بهتر درک نکرده است..
ربکا سلنیت یک گنجینه ادبی ملی است: گزارشگری پرشور ، همگام بار زمانه، با روح و صدای یک شاعر فیلسوف.
این کتاب زندگی مرا تغییر داد.
فراموشی به انحای گوناگونی به ناامیدی منتهی می شود. وضع موجود می خواهد شما باور کنید تغییرناپذیر، ناگزیر و رویین تن است و فقدان خاطره یک دنیای در حال تغییر پویا هم به این دیدگاه دامن می زند. به بیان دیگر وقتی ندانید چیزها چقدر تغییر کرده اند، تغییر در حال وقوع آنها با امکان تغییر آنها را هم نمی بینید.
رنج دیگری که فراموشی به همراه می آورد فقدان نمونه های تغییر مثبت، قدرت مردمی و شواهدی است که نشان دهد ما | می توانیم باعث تغییر شویم و قبلا هم این کار را کرده ایم. جرج اورول نوشت: «کسی که مهار گذشته را در اختیار دارد حال را هم کنترل می کند. کسی که حال را کنترل می کند گذشته را هم در اختیار دارد.» در اختیار گرفتن گذشته با شناختن آن آغاز می شود؛ داستان هایی که ما راجع به کیستی خود و کارهایی که انجام دادیم تعریف می کنیم به کارهایی که می توانیم انجام دهیم و انجام خواهیم داد شکل می دهد.
اظهارنظر مورد علاقه من راجع به تغییر سیاسی از آن ژوانی یکی از اعضای بلندرتبه دولت مائو در چین است. وقتی در اوایل دهه ۱۹۷۰ از او نظرش را راجع به انقلاب فرانسه پرسیدند پاسخ داد: «برای اظهارنظر خیلی زود است.» برخی استدلال می کنند که او راجع به شورش های ۱۹۶۸ حرف میزد و نه فروپاشی سلطنت در ۱۷۸۹، اما حتی با چنین فرضی این حرف بیان گریک دیدگاه بلندنظرانه و جامع است. صحه گذاشتن بر این دیدگاه که حتی چهار سال پس از واقعه هم نمی توان حکم قطعی صادر کرد ناشی از زیستن با عدم قطعیت خالی از تعصبی است که این روزها افراد زیادی تحملش را ندارند.
قسمتی از متن کتابو از پادکست رادیو دیو شنیدم، خیلی به دلم نشست.
پادکست خود مهرگان خرد دو اپیزود درباره این کتاب داره و من از اونجا آشنا شدم خیلی به نظرم خوب و جذاب اومد و اومدم که کتاب رو هم بگیرم!