در سال ۱۹۰۸ در شهر ممنوع افسانه ای پکن کودک سه سالهای برتخت امپراتوری نشست. پویی آخرین امپراتور چین بود. در ۱۹۱۲ که کشور جمهوری شد، حکومت سه هزار ساله پادشاهی چین پایان یافت. با وجود این، پژبی دوران کودکی و نوجوانی اش را درون شهر ممنوع گذراند؛ هنوز همچنان امپراتورزاده و خدای زنده بود و در کانون رویایی هزاران خواجه و درباری فاسد میزیست که، گردباد کمونیسم، چین را درنوردید. زندگی پڑ یی یکی از شگفت ترین ماجراهای دوران ماست: از دنیای قرون وسطایی شهر ممنوع، در چنگال مهیب مهدعلیاها، آغاز میشود و تا چین مارکسیستی در عصر | جدید می گسترد.
این سرگذشت پرمکنت و پرمحنت، حکایت قدرتی فارق | از مسئولیت است؛ روایت یک فرهنگ کهن برای رسیدن به روزگار نو؛ 1 سرگذشت مردی است گرفتار در تنگنای جهانی پراضطراب: از نشستن بر سریر قدرت تا بازی در نقش جاسوس، و در نهایت تجربه زندان در نظام کیفری چین کمونیست که به گفته ژان پاسکالینی، انوعی شست وشوی مغزی بی اندازه موثره بود. ادوارد بر، روزنامه نگار پر آوازه، پویی را در اواخر عمرش دید و با افرادی که آخرین امپراتور را از نزدیک می شناختند در چین بارها به گفتوگو نشست. ره آورد این گفت وگوها و جمع آوری اسناد و مدارکی متعدد کتاب تکاندهندهای شد که به گواه بسیاری از عالمان علوم سیاسی نه تنها کلید درک چین امروز، که حتی می توان گفت، سررشته بسیاری از وقایع عجیب و اندوهناکی دو قرن اخیر است.